بهشب

یادداشت‌ها

بهشب

یادداشت‌ها

من و آرزوی کافه کتاب

این که من همیشه دوست داشتم یه کافه کتاب شیک و مدرن داشته باشم این روزها مرا سخت به خود مشغول کرده،جایی که عصرها بنشینی یک نوشیدنی بخوری و به شعر تازه ی از دوستت گوش کنی یا دوست دیگری برایت داستان کوتاهش را بخواند،زمستان ها میز و صندلی ها را بیرون بچینی و تابستان ها داخل،بعد یک شب همان موقعی که می خواهی تعطیل کنی یک دوست دیگری وارد شود و برایت ساز دهنی بنوازد،این روزها،این فکر،این شهر...

جزیره در حاشیه متن/مجموعه شعر



یداله شهرجو شاعر هرمزگانی به تازگی مجموعه شعر تازه ای را منتشر کرده است با نام "جزیره در حاشیه متن" علاقمندان می توانند برای تهیه کتاب به مراکز زیر مراجعه کنند.


مراکز تهیه کتاب:

تهران : مرکز نشر ققنوس . بندر عباس : نمایشگاه کتاب جی بل  شهر کتاب واژه  کتابسرای استاد . میناب:کتابسرای تربیت کتاب فروشی عصر جدید. قشم : کتاب فروشی و لوازم التحریر محسن

مسابقه داستان ۱۰ کلمه ای


شهاب آب روشن مدیریت سایت "leee" برای دومین سال متوالی،اقدام به برگزاری مسابقه داستان نویسی 10 کلمه ای کرده است.

شرایط شرکت در این مسابقه مجازی بسیار ساده و روان است و ورود برای همه آزاد است.

پارسال داستان کوتاه من با نام "تمام" در این مسابقه توانست اول شود و جایزه من یک CD فیلم بسیار به یاد ماندنی بود.

برای دریافت اطلاعات بیشتر در مورد مسابقه اینجا را کلیک کنید.

و اما داستان من با نام "تمام" را در زیر بخوانید.

"مرد چوبی تمام خود را خالی کرد و خوابید"

ورزشگاه ها و ویروس بی ادبی

این مطلب فقط در مورد بی ادبی تماشگران فوتبال در بندرعباس است و نویسنده این مطلب قصد مقایسه تماشگران این شهر را با تماشگران هیچ کجای دیگر دنیا ندارد،پس بیایید خودمان را گول نزنیم که ما مودب ترین تماشگران را داریم چون که در فلان شهر مخاطبین فوتبال در ورزشگاه ها خیلی  بی اخلاق تر هستند.

ای کاش مسولین و ورزشکاران بحث مقایسه را به سمت امکانات ورزشی و رفاهی می بردند تا متوجه شویم که چقدر از قافله عقب مانده ایم.

از آن رو بحث مقایسه را پیش کشیدم که طی گفتگو با چند فرد فوتبالی متوجه شدم که این عزیزان در یک فضای کاملا تعارفی و رفاقتی در حال تعریف و تمجید از تماشگران متعصب و مودب هرمزگانی هستند در حالی که همه آن کسانی که با ورزشگاه می روند و بازی های تیم محبوبشان را تماشا می کنند به خوبی می دانند و می شنوند که چه کلمات زشت و رکیکی از دهان تعدادی از تماشگران بیرون می آبد و دیگران هم حرف های آن افراد را با خنده یا خشم تایید کرده و یکدیگر را همراهی می کنند.

کودکان و نوجوانان در بندرعباس به شدت به فوتبال علاقه دارند و این علاقه در محله های فقیر نشین دو چندان است؛آن ها با هر زحمتی که شده خود را به ورزشگاه می رسانند تا حداقل در هفته دوساعت خودشان را در شور و شوق ،جمعی فوتبال دوستان مشغول کنند و از یاد ببرند هر آنچه را که کمبود دارند،آن ها با تعصب عجیبی بازیکنان تیم شهرشان را تشویق می کنند و شاید این رویا را برای خوشان تصور می کنند که روزی مورد تشویق یک جمعیت چند هزار نفری قرار بگیرند اما این عزیزان در ورزشگاه آنچه را که نباید بشنوند می شنوند و بدون تحلیل و تفسیر از این کلمات رکیک که گاهی هم به شکل ترانه و دسته جمعی خوانده می شود در جاهای دیگر استفاده میکند و هر فرد خود منتشر کننده یک بی فرهنگی است که به شکل ویروس در هر محله و خانه ای جا باز می کند.

بی ادبی و فحاشی همین نوجوانان باعث خشن شدن روحشان می شود و همین خشونت های کوچک و حرمت شکنی ها باعث نا امنی و بی فرهنگی در شهر می شود،کودکی که به راحتی به خودش اجازه می دهد که در مقابل دیگران فحاشی کند یا دوستانش را با کلمات زشت تحقیر کند و البته کسی هم نیست که او را هدایت کند،وقتی که بزرگ شد یک فرد عصبی و خشن بار می آید که نمونه هایش را در اطراف خودمان می توانیم ببینیم،همین اشخاص به علت اینکه شعورشان رشد نمی کند تبدیل می شوند به افراد شرور و تبهکاری که جامعه آنها را طرد می کند و تا آخر عمر در یک تنهایی و پوچی به زندگی بدشان ادامه می دهند.