بهشب

یادداشت‌ها

بهشب

یادداشت‌ها

گفتگو با مردی که از سال 1366 در پارک شهید دباغیان است.


این روزها حال و هوای پارک شهید دباغیان بندرعباس چندان خوش نیست،نه شور دارد نه نشاط،حتی چراغ های پارک هم افسرده اند و کم نور.در این بین اما مردی نشسته است به نام "رمضان علی نژاد" که از تابستان 1366هر عصر وسایل برقی کوچک، بازی کودکان را به وسط پارک می آورد.اگر چه حالا هم رمضان و هم اسباب بازی پیر شده اند اما هنوز هستند، هر روز عصر در پارک غمگین شهید دباغیان./عکس ها محمد رضا مسندانی

 

خوب آقا رمضان شغل اصلی خودت چیه؟


من کارگر فضای سبز شهرداریم و عصرها  یه سه ساعتی میام با این وسایل خودم رو سرگرم می کنم.

 

از چه سالی این کار را انجام می دی؟این وسایل مال کیه؟


من از تابستان 1366 هر روز عصر میام اینجا. این وسایل مال آقایی به نام پرویز بهادروند.

 

وضع کار چطوره؟الان بلیط چنده؟


الان ما بلیطی 300 تومان کار می کنیم.وضع کار خراب خراب این روزها که خبری نیست،شاید جمعه ها کمی شلوغ بشه.

 

من یادمه اینجا چند سال پیش خیلی شلوغ می شد،این بازی ها خیلی طرفدار داشت.چی شده که این همه خلوت شده؟


دستگاه قدیمی شدند وخوب کار نمی کنند،سرگرمی ها فرق کرده. دیگه بچه علاقه ندارن به این بازی ها.


 

چه خاطره جالبی داری تو این چند سال؟


خاطره زیادی ندارم،فقط بعضی موقع مردهای بزرگ با زن و بچه می آیند و به من می گن،که وقتی بچه بودند با این وسایل بازی کردند.

 

آقا رمضان خودت که بچه بودی چه بازی های می کردی؟


من زیاد بازی نمی کردم،فقط یه بازی بود اون هم "جیکو خوردن" بود.(تقریبا بازی شبیه تاب سواری).

اهمیت صبح ساحل بودن،اهمیت درج خبر فداکاری عبداله در این نشریه


دیروز در این وبلاگ مطلبی کوتاه و خبری نوشتم در خصوص درج خبر فداکاری عبداله ژیانفر و برگزاری مراسم خودجوش برای آن در نشریه صبح ساحل هرمزگان،اما بازخورد بیشتر مخاطب های این وبلاگ نسبت به این عمل صبح ساحل منفی بود.دوستان گلایه داشتند که چرا این همه دیر صبح ساحل به فکر این اتفاق افتاده است و البته دلخوری های دیگر که می توانید در بخش نظرات این پست مشاهده کنید.

اما من حس کردم که کمی  درباه این رسانه بی انصافی شده است ،با توجه به این که صبح ساحل تنها رسانه ای بود که دو تن از خبرنگارانش در مراسم خودجوشی که ما برگزار کردیم شرکت کرده بودند و بعد از تعطیلات آخر هفته هم اخبار این مراسم را در صفحه اول نشریه پوشش دادند.بهتر می بود اگر دوستان به قسمت های مثبت این عمل نشریه هم نگاهی می داشتند .

اهمیت درج این خبر در این نشریه که با تیراژ بالایی در سطح هرمزگان پخش می شود در واقع می تواند ما را به هدف اصلی مان که معرفی فداکاری  عبداله ژیانفر است نزدیک تر کند. آیا ما غیر از این را می خواهیم؟جالب است بدانید که استاندار بعد دیدن این خبر در صبح ساحل،تصمیم گرفته که به دیدار خانواده این مرحوم برود و قول های شفاهی در خصوص ساخت مجسمه شجاعت از طرف چند مسئول دیگر داده شده است.

من در پایان از طرف خودم از این نشریه کمال تشکر را دارم که با انتشار این خبر کمک کرد که مردم بیشتری در این استان با فداکاری عبداله ژیانفر آشنا شوند.هر چند که متاسفانه صدا و سیما هنوز در خواب خرگوشی است.

فداکاری عبداله ژیانفر در نشریه صبح ساحل

نشریه صبح ساحل در صفحه اول روز ۲۹ خرداد خبر فداکاری عبداله ژیانفر را این گونه تیتر زد:شهروندبندرعباسی با نجات جان دو نوجوان جاودانه شد.در ادامه گزارشی کوتاه از این اتفاق را منتشر کرده است و خبر برگزاری یک بزرگداشت خودجوش توسط تعدادی از شهروندان بندرعباسی را خبررسانی کرده است.خبر را اینجا بخوانید.

توضیح:در این صفحه عکسی منتشر شده است که توسط مجید جمشیدی عکاس فعال هرمزگانی گرفته شده اما به اشتباه نام من به عنوان عکاس معرفی شده است.

شعری تاثیر گذار از بنیامین جوادی برای عبداله ژیانفر

...

ماه گرفته است

عبداله گر گرفته است

دریا نشانه است

موج انگشت اشاره

دریا مرد را صید می کند

مروارید نشانه

شب از دنده چپ بلند می شود

تیتر روزنامه نشانه

مرد به دریا نفس دهان به دهان می دهد

و سرفه های بندرعباس پر از کشند می شوند

همیشه مرگ پایان نیست

گاهی زندگی با سه نقطه ختم به خیر می شود...


دیگر نوشته برای عبداله:سیاورشن،لاتیدان