این که من همیشه دوست داشتم یه کافه کتاب شیک و مدرن داشته باشم این روزها مرا سخت به خود مشغول کرده،جایی که عصرها بنشینی یک نوشیدنی بخوری و به شعر تازه ی از دوستت گوش کنی یا دوست دیگری برایت داستان کوتاهش را بخواند،زمستان ها میز و صندلی ها را بیرون بچینی و تابستان ها داخل،بعد یک شب همان موقعی که می خواهی تعطیل کنی یک دوست دیگری وارد شود و برایت ساز دهنی بنوازد،این روزها،این فکر،این شهر...
خیلی خوبه... عالیه...
آرزوی قابل دسترسیه، من پایتم بهروز...
ممنون.میشه روش فکر کرد
میتونی عملیش کنی
برو از صندوق مهر امام رضا ۱۵ میلیون وام اشتغالزایی بگیر + ۱۰ تومن از خودت و برقرارش کن.
ولی در کنار این ایده های خوب به سودآوری هم بیندیش در غیر اینصورت شکست میخوری
ممنون
آمین
اهوم
بهروز هنوز جوونی و آرز برات عیب نیست ُ تلاش کنی می رسی بهش !
بهروز هنوز جوونی و آرزو بر تو عیب نیست ُ تلاش کنی دور از دسترس نیست فقط وقتی افتتاح شد منم یادت باشه !
حتمن.
از خودندن آرزوت لذت برم
آرزو کردم کاش بهروز یه همچین جایی رو راه بندازه تا منم غروبا یه انگیزه خوب برای بیرون رفتن داشته باشم
پرانتز :
فکر کن ببین واسه شروع میشه لااقل گروهی راهش انداخت؟؟
درود بر شما دوست عزیز
شاید براتون جالب باشه که بدانید با وجود اینکه بنده ساکن بندر زیبای عباس نیستم اما آرزوی شما به واسطه یکی از بهترین دوستام که بندری هست با من مشترک است .
من موافق با فراز عزیز هستم .
ببینید اگر دسته جمعی می شه کاری کرد به بنده نیز خبری بدهید
بسیار خوشحال خواهم شد سهمی هر چند کوچک داشته باشم
شاد باشید و سلامت تا همیشه :)