بهشب

یادداشت‌ها

بهشب

یادداشت‌ها

نوشته ای از حسن بردال عکسی از محمد بارکار/ چه بر سر ما می آید؟


این‌که زنی در یکی از ساعات یک روز نسبتا ابری، وسط بازار روز بندرعباس اینگونه خم شده است و سطل زباله‌ی میوه‌ فروشی‌ها را کج کرده نشانه‌ی چیست؟
نشانه‌ی این است که چیزی گم کرده و در میانه زباله به جست‌وجوی گم‌شده‌اش می‌گردد؟
نه قطعا این نیست!
نشانه‌ی این است که آن‌قدر فقر و تنگدستی و درد و رنج به روح و جان و زندگی مردم رسوخ کرده که این‌گونه باید برای تامین اندکی ـ بله فقط اندکی ـ از مایحتاج روزانه‌ی خود و فرزندانش چنین وضعی را شاهد باشیم...


دوستان هنرمند هرمزگانی با دقت مطالعه کنید و سپس امضاء

بسمه تعالی

 

 

جناب آقای علی جنتی

مقام عالی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی

 

باسلام و احترام

همانگونه که مستحضر هستید متاسفانه در سالهای اخیر در میدان کار تخصصی فرهنگ در سطح کلان کشور بدلیل بداخلاقی ها ، عدم استفاده از دیدگاه های متخصصان فرهنگی ، تعریف اهالی فرهنگ و هنر در جایگاه دشمنان ملت و گریز از قانون و در سطوح پائین تر ، سوء مدیریت و اتخاذ رویه های حذفی و  مدیریت جزیره ای و استفاده از قدرت برای التیام دمل های چرکین عقده های تاریخی و شخصی ، نه تنها آسیب های سختی بر پیکره فرهنگ تخصصی ما وارد شد بلکه بر خلاف تصور و پیش بینی دولتمردان حوزه فرهنگ عمومی نیز دچار انحرافاتی جبران ناپذیر گردیده است . اما اکنون ما در نقطه ای حساس از نوار زمان ایستاده ایم ، اینک که رئیس جمهور محترم با وعده تدبیر و امید و التزام به رویه اعتدالی و اخلاق گرایی بر ضرورت همگرایی و وحدت همه گروهها برای بهبود وضعیت جامعه تاکید می نمایند ، هنرمندان نیز با حفظ رویکرد انتقادی خود در کنار سایر گروهها ضروری می دانند به سهم خود پیشنهاداتی در راستای بهبود امور فرهنگی ارائه نمایند .در همین راستا با توجه به احساس ضرورت برای ترمیم آسیب ها ، هنرمندان استان هرمزگان و امضاء کنندگان این نامه با ساعت ها کار کارشناسی به بررسی و آسیب شناسی وضعیت موجود فرهنگی، اجتماعی استان هرمزگان پرداخته و ضمن در نظر گرفتن استاندارد های بومی ، ملی وجهانی معیارها و ویژگی هایی را برای مدیران پیشنهادی این میدان حساس به شرح زیر پیشنهاد می نمایند .

 

شناخت واقع بینانه از شرایط کنونی و موقعیت اجتماعی فرهنگی استان هرمزگان بواسطه تجربه کار در حوزه فرهنگ و هنر استان .

 

سوابق بارز علمی و اجرایی و مدیریتی در حوزه فرهنگ و هنر  بویژه سوابق فعالیت در استان هرمزگان .

 

التزام به بکارگیری نیروهای متخصص ، جوانان تحصیلکرده بومی و آشنا به مسائل روز  فرهنگ و هنر در بدنه مدیران میانی و کارشناسان فرهنگی در سطح استان .

 

انتقاد پذیری و  ترویج روحیه انتقادی با حمایت از منتقدین دغدغه مند و دلسوز مدیریت فرهنگی و هنری استان

 

التزام به قانون هم از حیث شناخت قوانین و بهره برداری از ظرفیت های فرهنگی اسناد بالادستی قانونی از جمله سند چشم انداز ، برنامه توسعه ، قانون بودجه و اصل 44 قانون اساسی و هم التزام به رعایت قوانین فرهنگی و مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی .

 

هماهنگی با سایر سازمانهای فرهنگی و غیر فرهنگی از جمله سازمان آموزش و پرورش ، سازمان ورزش و جوانان ، شهرداری ، حوزه هنری ، دانشگاههای استان جهت استفاده از ظرفیت های فرهنگی و اقتصادی این سازمانها و هدایت آنها در مسیری همگون برای توسعه فرهنگی استان .

 

تدوین و اجرای برنامه های کوتاه مدت و دراز مدت برای توسعه فرهنگی و ارتقاء سطح زیرساختهای فرهنگی و افزایش سرانه مکانهای فرهنگی استان و آینده نگری در مدیریت فرهنگی به جای روزمرگی .

 

اتخاذ روحیه فرهنگی در ارتباط با اهالی فرهنگ و پرهیز از اتخاذ رویکردهای پادگانی و نظامی .

 

التزام به احیاء انجمن های هنری و فرهنگی در قالب نهادهای مستقل و استقرار فرآیندهای مردم سالارانه در اداره نهادها و انجمن های هنری و پرهیز از دخالت در امورات هنرمندان .

 

واگذاری زیرساختهای فرهنگی و فرهنگسراها به هنرمندان و انجمن های هنری به جای واگذاری به بخش خصوصی با کاربردهای غیرفرهنگی و فقط با انگیره های اقتصادی .

 

برنامه ریزی جهت توجه به معیشت و مسکن اهالی فرهنگ و هنر در کلیه حوزه های تخصصی .

 

پیگیری پروژه های استانی و ملی از قبیل مجتمع موزه هنرهای معاصر، مجتمع های تئاتر شهر ، نماد شهری ، خانه هنرمندان . 

 

توجه به امر آموزش و استعدادیابی در سطوح کلان با تقویت انجمن ها و نهادهای فرهنگی و هنری و انجام پیگیری های لازم برای راه اندازی دانشکده هنر در دانشگاههای استان برای تقویت آموزش عالی فرهنگی و هنری .

 

اتخاذ رویکردهایی برای تسهیل در ارائه تولیدات فرهنگی و هنری با استفاده از ظرفیت ها و الزامات قانونی سایر نهادها در خرید و حمایت از تولیدات فرهنگی و هنری  .

 

یک اقدام حمایتی خودجوش از یک هنرمند هرمزگانی


این علی آقا رستمی است،فردی مهربان و دوست داشتنی،بازیگری توانمند و حسی،علی صدای زیبایی هم دارد او را سال ها است که می شناسم،همیشه دوست داشتم کنارش بازی کنم اما تا حالا موفق نشدم.علی آقا این روزها سر حال است اگر چه با بیماری سرطان غدد لنفاوی دست و پنچه نرم می کند او دوم شهریور به تهران سفر می کند برای عمل پیوند مغز و استخوان که همه برای او آرزوی سلامتی داریم.

یک گروه از هنرمندان با مدیریت گروه سینمایی شهرزاد به صورت خودجوش اقدام به جمع آوری مقداری از هزینه عمل شده اند و شماره حسابی به نام سامی حزنی عکاس معتبر هرمزگانی را معرفی کرده اند،از خوانندگان و کسانی که این وبلاگ را می خوانند هم خواهشمند ام هر کس به اندازه ای که در توان است در این کار خود را شریک کند. ما باید 15 میلیون تومان جمع کنیم./لینک گفتگو ایسنا با علی رستمی.


4341 5005 5320 6273

شماره کارت بانک تجارت سامی حزنی

یک اتفاق ناگوار دیگر برای یک هنرمند دیگر هرمزگانی

نا امنی بار دیگر در بندرعباس حادثه ساز شد،خانم داستان نویس هرمزگانی عصر از خانه خارج می شود که به سمت فرهنگسرای طوبا برود،سوار ماشین که می شود،به راننده و رفتارش مشکوک می شود،گویا راننده قصد دزدیدن او را داشته و این خانم شجاعانه خودش را از ماشین به بیرون پرت می کند و هم اکنون مهره های کمرش آسیب دیده و به احتمال زیاد برای درمان به تهران منتقل می شود.
توضیح:به این دلیل نام این هنرمند جوان را نمی نویسم زیرا هنوز موفق به دیدارش نشدم و شاید راضی نباشد از رسانه ای شدن.

دل نوشته جالب از رضا غریب زاده


تابستان 1372 رفتم توی گروه ابوذر و زیر دست استاد عبدالرضا بلوچ نزاد شروع کردم به آموزش دیدن.یادمه همون سالها بود که استاد بلوچ نژاد صحبت از شخصی می کرد به نام استاد مهدی عطایی.خیلی دوست داشتم ببینمش استاد بلوچ نژاد می گفت مهدی عطایی یک چیره دست در هنر، مخصوصا می دونه چطور حرکت کنه یا یک گروه رو چطور اداره کنه یادمه می گفت مهدی عطایی تئوریسین خوبی در تئاتره و شناخت خوبی روی هنرهای دیگه هم داره.سالها گذشت سال 1377 شد زمانی بود که مهدی عطایی رئیس انجمن نمایش بود.من 18 ساله شده بودم.یه روز عصر یه دعوت نامه از انجمن اومد دم در خونه ما برای من، یعنی رسما منو دعوت کرده بودن.بعد از خوندن دعوت نامه پایینش نوشته بود مهدی عطایی دریایی تازه ف...همیدم فامیل استاد عطایی دریایی هم توش هست مث آخر فامیل خودم.بگذریم برای اولین بار توی عمرم دعوت نامه رسما به نام من و برای من صادر شده بود.و به قول خودمون ....جشن شد.اونوقت بود که احساس آدم بودن .هنرمند بودن و روشنفکر بودم می کردم تا روز موعود مث کودکیم که قرار بود فرداش بریم مشهد شب خوابم نمی برد لحظه شماری می کردم.تازه فهمیدم که استاد عبدالرضا بلوچ نژاد چرا می گفت مهدی عطایی یک مدیر خوبه ، من متوجه شدم که اون آدما رو در هر سنی که باشن براش ارزش دارن سیاه وسفید/چپ و راست/بال و پایین براش مهم نیست. برا همین اون نامه رو به عنوان یک ارزش نگه داشتم و یه نسخه هم برای شما گذاشتم حتما بخونید...

تسلیت به مصر

آقای البرادعی قدرتی که با خون ریختن به دست بیاید،ارزش ندارد.از شما بعید بود.تسلیت به مصر بزرگ.