بهشب

یادداشت‌ها

بهشب

یادداشت‌ها

یه تیکه کیک شکلاتی برای برتولت برشت

اجرای نمایش "مثل آب برای شکلات"حاصل یک دوره آموزشی یک ساله بود که زیر نظر نویسنده و کارگردان گروه تئاتر تی تووک ابراهیم پشتکوهی برگزار شد، حضور پر شور تماشگران و بازی پر انرژی بازیگران همه دست به دست هم داده بود که ما شاهد یک تئاتر محکم و کامل باشیم،اما در این مطلب می خواهم نگاهی داشته باشم به سبک کارگردانی ابراهیم پشتکوهی در مثل آب برای شکلات.

در تئاتر مثل آب برای شکلات با انواع سبک ها مواجهه می شویم،در آغاز ما با یک نمایش رئال طرف هستیم،یک آشپزخانه و تعدادی دختر که مشغول کار و خواندن  ترانه هستند،نمایش تا جایی پیش می رود که ما کم کم با همه کارکترها آشنا می شویم،بعد از دقایقی عشق موضوع اصلی اثر می شود و مخالفت مادر خانواده با دختر کوچک باعث به وجود آمدن اتفاقات نمایش می شود.

اثر و نوع بازی ها و اغراق در احساسات ما را به سمت یک اثر رومانتیک می کشاند،در این بین معصومه آقا بیگی که نقش "تیتا" دختر کوچک را بازی می کند نقش اصلی را بر عهده دارد،اما همه چیز به اینجا ختم نمی شود،حضور شورشیان و فرار "گرترودیس" (مریم نحوی) دیگر دختر این خانواده به همراه آنها رگه هایی از تئاتر عروسکی را وارد این اثر می کند.اثر رومانتیک کم کم جای خودش را به یک اثر روایی می دهد و تا پایان نمایش ، در بین این سبک ها در رفت وآمد است.

اما در بین همه این سبک ها ابراهیم پشتکوهی می خواهد روایی عمل کند و با طنزآلود کردن دیالوگ ها می خواهد تماشگر را وارد اثر کند،در صحنه ای از نمایش ماندانا لیاقت که نقش "رسورا"یکی از دختران خانواده را بازی می کند،در نگاهی مستقیم با تماشگر دیالوگ می کند.

رسورا:من مادر خوبی نبودم،شما چطور؟

یا در صحنه هایی شورشی ها وارد می شوند حرف از اسب می زنند اما ما اسبی را نمی بینیم، در صحنه ای دیگر خودشان نقش گوسفندهای "گرترودیس" را بازی می کنند.و تلاش دارند که خیلی رو راست و بدون پرده خواسته های شان را با مخاطب در میان بگذارند.

در واقع شورشیان با حضورشان نمایش را از فضای احساسی به مکانی برای تفکر برای تماشاگر تغییر می دهند،تاثیر آنها تا جایی پیش می رود که شخصیت های اصلی داستان بدون اینکه از صحنه خارج شوند کنار هم می ایستند و با کمی آرد موهای شان را سفید می کنند و تماشاگر متوجه گذر زمان می شود.

در قسمت دیگر از اثر شورشیان تشنه در حالی که چشم در چشم تماشاگر دارند با هم گفتگو می کنند،این میزان سن طوری طراحی شده که کارکتر در واقع هم با بازیگر دیالوگ کند هم با تماشاگر.

شورشی 1:حالا که انقلاب کردیم دیگه چی کار کنیم؟

شورشی2: خب یه انقلاب دیگه کنیم.

در واقع ابراهیم پشتکوهی در این صحنه می خواهد نگاهی طنز آمیز داشته باشد به موضوع اختلاف بین جریان ها،در صحنه پایانی، شورشی ها که تا قبل از آن در کنار هم بودند. در پس یک شوخی با هم اختلاف پیدا می کنند.یکی خواستار شعار "مرده باد" است و دیگر خواستار فریاد زدن "زنده باد".

اما نیم نگاه پشتکوهی به سبک برتولت برشت به همین جا ختم نمی شود،او در صحنه پایانی با نشاندن همه بازیگران در صحنه ای  رو در روی تماشاگر باز هم با طنز حرف هایش را می زند،او در واقع بازی در بازی می کند تا بیش از آن که مردم را درگیر جریان احساسی اثر کند جریان فکر و عقلانی را پر رنگ تر نشان دهد.

اما با همه این مثال ها نمی توان گفت که مثل آب برای شکلات خیلی وفادار به برتولت برشت است،در واقع ابراهیم پشتکوهی به خود تئاتر وفادار است و از همه امکانات موجود برای تولید یک اثر استفاده می کند،همان طور که دیگر آثارش هم این گونه با تئاتر برخورد می کند.

 

نظرات 2 + ارسال نظر
? یکشنبه 19 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 11:35 ب.ظ

امیدوارم نقد هایی که به این اجرا شده رو کوچیک نگاهی کرده باشین...

مانالی دوشنبه 20 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 01:52 ق.ظ http://daarchin.blogsky.com/

ممنون بهروز عزیز.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد