کودکی ام کروموزوم تنهایی است
از سایه و ترس
از کوچه بی پایان،حلیم داغ همسایه
تو چقدر دور بودی وقتی سنگ فرش پر از خون شد
من آن عصر حرکت عقربه ها را دیدم
تو خواب بودی در طبقه دو
و من نمی رسم
این کوچه تمامی ندارد