دوران راهنمایی وضعیت به کلی عوض شد،من به مدرسه شهید سایانی بندرعباس رفتم و از آن زمان بود که به واسطه معلم دلسوز و به شدت فعالی که داشتیم به هنر تئاتر علاقمند شدم،این معلم قد بلند و خوش قلب آقای رئیسی بود.
سال دوم راهنمایی من با فردی آشنا شدم که تاثیر بسیار زیادی در اندیشه های من داشت،این معلم متفاوت و روشنفکر مرحوم جهانگیر میرزاده بود،کسی که در کلاس درس او همه با تمام وجود حاضر می شدند و به داستان های تاریخی او گوش می کردند،او اشراف کاملی بر تاریخ 100 اخیر ایران داشت و شعرهای ایرج میرزا را برای ما مرور می کرد،همیشه دلم برای لبخند هایش و سیگار کشیدنش تنگ می شود.
اما از خاطرات بد من در راهنمایی روزی بود که من به کلاس حرفه و فن آقای یادگاری رفتم،حواسم نبود و دکمه بالایی پیراهنم باز بود،او با خنده مرا صدا کرد و ناگهان با پشت دست ضربه محکمی به صورت من زد و دماغم پر از خون شد،به شدت از او متنفر شدم،دوست داشتم با تمام وجود ضربه ای به پایش بزنم اما راستش را بخواهید جرات نداشتم،هنوز هم از او متنفرم.
توضیح در مورد عکس:این عکس هنرمندان هرمزگانی است که در مقابل خانه الان خراب شده فرهنگ گرفته شده است،استاد جهانگیر میرزاده مرد مسنی است که در ردیف وسط با صورتی کوچک نشسته است،سمت راست او استاد احمد حبیب زاده و سمت چپ او کودکی مشاهده می شود./عکاس کوروش گرمساری
این عکس را مرحوم کوروش گرمساری گرفته است
ممنون
اگر اشتباه نکنم بعد از اختتامیه همایش تاتر هرمزگان بود
خیلی ها هستند
سیاوش گرمساری
سعیدآرمات
فرشید ایرانپرست
حسین پریش
رضا و غلامعباس کمالی
غلامعباس سهرابی
اسدالله جعفری
فریدون فاضلی
فریده گرمساری
معصومه کمالی
حسن بلوچی
عطایی
محمد شکاری
کرامتی
و....
با سلام
آقای حسن بلوچی توی این عکس تشریف ندارند
چقدر خوشحال شدم این مطلب رو خوندم روح همه رفتگان شاد باشه هیچ چیز بهتر از این نیست که بدونم یک نفر پدرم رو اون طور که من شناختم بشناسه.