چند سالی هست که با کودکان دبستان شهید تنیده بندرعباس،تئاتر کار می کنم،سال تحصیلی که گذشت، با این بچه های با استعداد، یک نمایش را آماده کردیم. با نام"رویای فضایی چند بچه فقیر" داستان نمایش این بود که چند کودک دستفروش در یک خونه به صورت دسته جمعی زندگی می کردند،یک شب همه با هم خواب می بینند که تعدادی کودک فضایی به کمک شان آمده اند،فضایی ها با خودشان میوه و غذا و اسباب بازی دارند آنها پرونده ثبت نام کودکان فقیر را هم با خود آورده اند.تا آنها را در دبستان ثبت نام کنند.
بچه ها صبح که از خواب بلند می شوند همه برای هم تعریف می کنند و متوجه می شوند که خواب مشترکی دیده اند،هر چه در خانه می گردند از وسایل و خوردنی ها خبری نیست،تا اینکه ظرفی پر از میوه را که دیشب خواب دیده بودند مشاهده می کنند،یکی از آنها امیدوار می شود و به همه می گوید که روزی آدم فضایی ها به ما کمک خواهند کرد،اما بقیه نا امیدند و یک روز کاری دیگر را در هوای گرم تابستان بندرعباس شروع می کنند،یکی گل می فروشد،یکی روزنامه،یکی کفش واکس می زند و دیگری هم نان خشک جمع می کند.آنها کودکان کارند./عکس ها محمد رضا مسندانی
امیدوارم از بین همین کودکان نسل آینده تئاتر شکل بگیرد. موفق و پیروز باشی
ممنون.امیدوارم
خسته نباشی.
سلامت باشی
آرزوی موفقیت و پیشرفت برای شما و هنرجویانتان.
خسته نباشی . کاش خبر ماهم میدادی بیایم کارتو ببینیم. بخش اول دیدگاه شخصیت شکسپیر و گذاشتم.
آخه یادش به خیر
این اولین کامنتیه که با اینترنت خودم به همیشم میدم