دیروز عصر اولین اجرای "پرفورمنس آرت" موسا عامری پور در فرهنگسرای طوبا برگزار شد،این اثر که "گفتگو با باغ" نام داشت،توسط دو کارکتر هدایت می شد،مثل خیلی از داستان های کلاسیک عاشقانه،یک دختر جوان آرام و یک پسر مجنون پر هیجان،همه چیز داشت خیلی آرام و کلاسیک پیش می رفت.
ناگهان تماشگران متوجه حضور فردی خارج از فضای اثر شدند،"عقیل دادی زاده" بازیگر و داستان نویس هرمزگانی،همچون یک انقلابی دو آتشه به شکل ابزوردی تمامی چیدمان خوشکل و فانتزی موسا عامری پور را دگرگون کرد،او به هبچ یک از اشیا درون سالن رحم نکرد،حصار بین تماشگر و اثر را برداشت،چیدمان اصلی را به هم ریخت،کارکترها را در یک عمل انجام شده قرارداد و حتی با حرکاتش مخاطب ها را هم بخشی از کار کرد.
هجوم مدرن عقیل به اثر موسا به همین جا ختم نشد،او نورهای سالن را که تاقبل از آن فقط کارکرد نورپردازی و زیبا کردن صحنه را داشت هم به شکل جالبی وارد اثر کرد،و با صداها و آواهای نامشخص همه زیبایی های ظاهری اثر را به سخره گرفت،جالب ترین قسمت اثر موقعی بود که عقیل خودش را به کارکتر عاشق رساند و جوراب های خودش را به او پوشاند،انگار می خواست به او بگوید تو عاشق نیستی.
در واقع اثری که ما دیروز مشاهده کردیم،10 درصد تفکرات کلاسیک موسا عامری پور بود و بقیه آن نگاه ویرانگر و ابزورد عقیل دادی زاده بود.او به هیچ زیبایی ظاهری رحم نکرد و انگار می خواست به ما بگوید.این زیبایی نیست از دوباره ببینید.
توضیح: این اثر تا 6 مرداد در فرهنگسرای طوبا اجرا می شود و تماشگران هر روز با اتفاق تازه ای در این پرفورمنس روبرو می شوند.
البته زیاد اهل چهارچوب بندی و تعریف نیستم ولی اگر عقیل دادی زاده وارد این اجرا نمی شد دیگر نمی توانستیم بگوییم اجرای پرفرمنس آرت . و باید یاد آور شوم عقیل دادی زاده تجربیات فراوانی در اجرای پرفرمنس آرت در ایران و دیگر کشور ها داشته و کاملا بر کاری که در اجرای موسا انجام داد اشراف داشت .
سلام. لطفا وبلاگ مرا بخوانید و به دیگران معرفی کنید. ممنون
http://pishguimohammad.blogfa.com
امام غلی خان در وبلاگ تئاتریکال
بهروز عزیر با متن شما و کامنت ماهی بالی عزیز موافقم اما با این پیش شرط که مردم را کهره بپنداریم....
سیاورشن عزیز به دلیل نبود اطلاع در مورد این هنر است که به خیلی ها بر می خورد.در تاریخ هنر مدرن هم از این اتفاقات برای انسان های ساخنارشکن بسیار افتاده است و اتفاقن مخالفین بسیاری هم داشته اند اما زمان با آثار آنها به شکل دیگری برخورد کرده است.
فقط کافی اسن نگاهی به زندگی آنتوان آرتو یا اوژن یونسکو بیندازی.
به نظر من مهمترین اشکال ماجرای "گفتگو با باغ" عدم وجود گفتگویی در میان است.. چراکه ساختار آن رفتاری دیکتاتورانه و تکصدایی را تداعی می کند که سعی دارد همه چیز را به میل آن صدا به پیش ببرد.. و این تا آن جایی پیش رفته که چون ادعای "پرفورمنس آرت" را یدک می کشد و قائل به مشارکت مخاطب در اثر است پس محل این حضور و حتی اندازه ی آن نیز تعیین شده است.. فضایی که صداقت و همدلی در بین مخاطب و اثرش بوجود نمی آورد تا آزادانه و با احساس رضایت حضور و مشارکتش را در اثر انتخاب کند و از آن لذت ببرد بلکه صدا با طراحی بازیگرانی که رل تماشاگر را بازی می کنند و در صحنه های "مشارکت مخاطب در اثر" ایفای نقش می کنند و بازیگران اثر که بطور مستقیم تماشاگر را به انجام کاری از قبل تعیین شده فرا می خوانند این حضور را تضمین کرده است!.. (این که حضور عقیل به کار کمک کرده بود یا نه را نمی توان قطعا بگویم چون اثر روز اول را پیش از حضور عقیل ندیدم حتی از زمانی که وارد شدم فکر می کردم عقیل هم از بازیگران ماجراست اما این که این حضور و احتمالا هر حضوری خارج از مناسبات تعیین شده ی "گفتگو با باغ"، موسا و همفکران را این چنین آزرده و برآشفته کند آن هم در اثری که گویا قرار است پرفورمنس هم باشد، جای بسی عجب دارد برایم!!)
فرمول های موسا در روز دوم با طراحی میزانسن، استفاده از بازیگران تآتر، دهل نوازی های مرسوم، طراحی رخدادهای نمایشی و حتی طراحی مشارکت مخاطب در اثر، "گفتگو با باغ" را بسیار به اجرای یک تآتر شبیه ساخته بود منتها تآتری که از کمبود و یا عدم وجود تمرین کافی، میزانسن های پیش برنده و بکر، موسیقی و حتی فی البداهگی توام با رهایی و خلاقیت و در جاهایی نیز از دکوراتیویته بودن طراحی ها رنج می برد..
اجرای روز اول را اصلا اجرای خوبی نمی دانم -فارغ از حضور یا عدم حضور عقیل- اما اجرای روز دوم را بسیار ناامیدکننده تر دیدم حتی!!
ممنون ورزا مهر
ساختار شکنی در تاریخ هنر مدرن هان؟ سپاس از توضیح ات...اما همچنان درباره این توضیح هم همان نظری را دارم که در مورد متن ات دارم.... بهروز عزیز شما همین عنوان "اجرای پرفورمنس آرت" را برای من تعریف و یا معنی کلمه به کلمه بکنی ممنون خواهم بود...و کلی به اطلاعاتم از این هنر اضافه خواهد شد...
خب این همه نوشته در این دنیای مجازی اگر علاقه ای داری بگرد و بخوان.البته من در لینک های روزانه چند نمونه را به همراه یک تحلیل در مورد پرفورمنس را قرار داده ام.
اگر دوستانی که هنر را به شکل جدی دنبال می کنند کمی درمورد تاریخ هنر مخصوصا بعد از جنگ جهانی دوم مطالعه داشتند.هیچ وقت با این نگاه به عصیانگری عقیل در این اثر این گونه نگاه نمی کردند.
من دوباره در این خصوص و تاثیر بداهه عقیل بر هنر هرمزگان مفصل می نویسم.
البته من با این که حضور عقیل را در اجرای موسا چندان موفق نمی دانم ولی باز هم از حضور او در اثر دفاع می کنم و به دوستان پیش نهاد می کنم نظر خود موسی عامری را بدانند . بعد ملت را بشورند که گفتگو با باغ را خراب کرده اید.
البته من حضور عقیل و یورش او به تکرار نا زیبا سنت را را یک اتفاق بزرگ در هنر استان می دانم.به زودی یک مطلب مفصل می نویسم.
بهروز عزیز من هم مثل تو به لینک های در اینترنت دسترسی دارم . اما می خواستم در درباره متن ات حرف بزنی و عنوانی که به کار برده ای...آن لینکی که در وبلاگم گذاشته بودی را هم با ولع خواندم و لذت بردم و بر کامنت اول خود مصرتر شدم....سپاس....
پوزش خواستن پس از اشتباه زیباست، حتی اگر از یک کودک باشد./ "ارد بزرگ"
وبلاگ زیبا و پر محتوایی داری
میشه وبلاگ منو لینک کن .
www.20aks.blogsky.com