این چهار عکس متعلق است به دو جوان هم سن و سال،اولی خانمی در ژاپن که برای برخی از عکس هایش بیش از 300 بار پریده است،در عکس های خلاق این خانم جوان ژاپنی،احساس شادی و جوانی و شور و نشاط و هر احساس خوبی که لازمه یک زندگی عادی انسانی است،دیده می شود.
اما دو عکس پایینی متعلق است به بهنام ذاکری،عکاس جوانی که من به تازگی با فتوبلاگش آشنا شده ام،بیشتر عکس هایش احساس تنهایی،غم،اسارت،افسردگی و هر احساس بدی را که یک انسان شکست خورده در برابر سختی های جامعه دارد را به ما نشان می دهد.
دیروز به صورت تصادفی با آثار این دو جوان هنرمند آشنا شدم،قصدم از این مطلب نگاه فنی نبود.فقط می خواستم یک مقایسه ای کرده باشم یک جوان ژاپنی را با یک جوان ایرانی.آیا برای رسیدن به زندگی بهتر تلاشی می کنیم؟ یا همچنان قرار است،بنالیم و بسوزیم و بسازیم؟
سلام
مرسی بهشب عزیز
اره حق با توست باید امیدواری به جامعه تزریق کرد اما ...
یه موضوع دیگه اینه که هر عکاسی یا هر شخصی دغدغه ها و دل مشغولی هایی داره که با استفاده از اثارش اونا رو به اشتراک میذاره و ما نمی تونیم بگیم که حالا اگه در عکسهای من حس تنهایی،غم،افسردگی و ... هست حتمن یک انسان شکست خورده اینا رو گرفته.
بحث ایران و ژاپن هم یه بحث جداست و اگه شما عکسهای هیرو شیما و زلزله ی اخیر ژاپن رو ببینید به حس هایی دردناک تر از عکسهای من میرسید. واما جامعه ی ما که شما می گید من یا امثال من امیدواری بهش تزریق کنیم.اینو قبول دارم اما شما بگین جامعه ی ما چه امیدواری رو به هنرمندای ما داده غیر از این که روز به روز هنرمندای اصیل کشورمون دارن خونه نشین می شن و این چیزیه که من در جامعه می بینم و به تصوریر می کشم.مرسی
سپاس اقای محترم