پیرمرد دیروز صبح مثل هر روز از خواب بلند شد وضو گرفت و حرکت کرد به سمت مسجد فاطمیه بندرعباس،در راه دو نفر موتور سوار خنجری را روی گلویش می گذارند و با تهدید وحشیانه هر چه که داشته را برده اند.
باید کاری کرد. خیلی شنیدم .شاید یک روز برای خودم پیش بیاد
خبر بروز شدنت اعلام شد.
متاسفانه این دو نفر موتور سوار را هنوز نگرفته اند !
ما عید بندر بودیم...امنیت نداشتنش رو به چشم خودمون دیدیم..
احسان جمله ی جالبی گفت ...این داستان زورگیری های خیابانی هنوز ادامه دارد .
خوب بخدا منم جرات بیرون رفتنو ندارم هر لحظه یه خطری تهدیدت می کنه مکنه برای منم پیش بیاد چه باید کرد ؟
به نظره من بزرگش می کنین خیلی از شهرها از اینجور چیزا دارن !
باید کاری کرد. خیلی شنیدم .شاید یک روز برای خودم پیش بیاد
خبر بروز شدنت اعلام شد.
متاسفانه این دو نفر موتور سوار را هنوز نگرفته اند !
ما عید بندر بودیم...
امنیت نداشتنش رو به چشم خودمون دیدیم..
احسان جمله ی جالبی گفت ...
این داستان زورگیری های خیابانی هنوز ادامه دارد .
خوب بخدا منم جرات بیرون رفتنو ندارم هر لحظه یه خطری تهدیدت می کنه مکنه برای منم پیش بیاد چه باید کرد ؟
به نظره من بزرگش می کنین خیلی از شهرها از اینجور چیزا دارن !