ما کسلیم
من و همکارم کسلیم
او دستش را در هوا میچرخاند من تایپ میکنم
او اولتر کسل بود و من بعدتر یادم اومد که کسلم
کسالت بد است
کسالت بدتر است
کسالت یه چیزی تو مایه های شلالته
شلالت حسی است شبیه خستگی و شلی
ته کفش من خراب شده و باید یه جفت کفش بخرم
و چند تا تک پوش
و شلواری که باید دوخت
واو منگ است و گنجشک ها در سرش مست کرده اند
۲۴۳
همیشه از دعوا و درگیری می ترسیدم و می ترسم،در این چند سالی که زندگی کردم شاید کمتر از 4 بار بیشتر دعوا نکردم یه مرتبه سال دوم راهنمایی بود که دهنم پر از خون شد به اشتباه دومرتبه در خدمت سربازی و یک مرتبه هم همین بهمن 87،در همه این بزن بزن ها شروع کننده طرف مقابل بوده و من اگر توانستم که دفاع کرده و در غیر این صورت کتک مفصلی خورده ام؛هر موقع می بینم یه جایی سر و صدای دعواست به تندی خودم رو از آنجا جدا میکنم.