بهشب

یادداشت‌ها

بهشب

یادداشت‌ها

کارگاه بازیگری حسن معجونی/ ثبت نام کنید.

انجمن هنرهاب نمایشی هرمزگان با همکاری تئاتر تی تووک برگزار می کند.

کارگاه بازیگری استاد "حسن معجونی"پنجم و ششم و هفتم مهرماه،برای ثبت نام تا 3 مهر با شماره 09173682107 بهروز عباسی تماس بگیرید یا به دفتر انجمن نمایش هرمزگان مراجعه کنید( گلشهر رسالت شمالی میدان صادقیه،کتابخانه سید احمد،پلاتو آفتاب).

کارگاه بازیگری حسن معجونی در بندرعباس


انجمن نمایش هرمزگان با همکاری گروه تئاتر تی تووک برگزار می کند،کارگاه دو روزه بازیگری توسط بازیگر توانمد تئاتر کشور آقای حسن معجونی به زودی در بندرعباس برگزار می شود،علاقمندان جهت کسب اطلاعات بیشتر به دفتر انجمن نمایش واقع در ساختمان کتابخانه سید احمد مراجعه کنند.



«من بازیگرم. دوست دارم کارگردان قرائت خودش را از نقش بگوید نه اینکه به من درس بازیگری بدهد.»

«من همه چیز را خراب می‌کردم چون نمی‌توانستم خودم نباشم. هر وقت خودم نبودم هم نقش خوب از کار در نمی‌آمد هم من مجبور بودم پول کارم را خرج درمان افسردگی بعد از کار کنم.»


«[دانشگاه] نمی‌تواند بستری را فراهم کند که کسی از آن به عنوان نیروی خوب بیرون بیاید. ممکن است دکترای تئاتر نتواند نمایش خوبی را به صحنه ببرد. شاید مدرس خوبی باشد اما در نهایت می‌تواند درس بدهد.»/ حسن معجونی


طراحی های ایمان کیخا


نمایشگاه طراحی های ایمان کیخا


- آدم هــــــــا و حواهــــــــــا -

20 تا 26 شهریورماه 91 ساعت 17 تا 21
گشایش: 20 شهریور ساعت 18
فرهنگسرای طوبا - نگارخانه ی گرمساری
طراح پوستر : خیام مویدی

اهل هنر

روزی که برف سرخ ببارد از آسمان/بخت سیاه اهل هنر سبز می شود.

موضوع خوبی را مرتضا نیک در وبلاگ تازه اش بیان کرده در خصوص رکود آثار هنری در هرمزگان،او از من و تعدادی از دوستان هم خواسته نظرمان را در این باره بنویسیم.

من با وجود تمام مشکلات موجود از جمله نبود انگیره،کمبود بودجه،دردسرهای موجود در اداره کل فرهنگ و ارشاد،اما دلیل اصلی را نبود برنامه ریزی مشخص توسط گروه های هنری می دانم.به طور مثال کدام گروه هنری در این استان برنامه سالانه اعلام می کند؟ یا ماهیانه جلسات راهبردی برای برطرف کردن مشکلات موجود برگزار می کنند؟

در این استان همه به شکل آماتور و عاشقانه هنر را دنبال می کنند،اگر چه در برخی موارد قدم هایی برای حرفه ای شدن هم برداشته می شود اما متاسفانه استمرار ندارد،از آنجایی که خود من هم در یکی از گروه های هنری همین شهر فعالیت می کنم،این نقد به خود ما هم وارد است.

یکی از دلایل تنبلی به نظر من آب و هوای گرم این شهر است،اگر علاقمندان جدی هنر کمی به حافظه خود رجوع کنند متوجه می شوند که در فصل های خنک تر هنرمندان هم جنب و جوش کاری شان بیشتر می شود.

در ماه رمضان هم هر ساله در همه جای ایران فعالیت کمتر می شود حالا چه برسد به این استان با گرما و شرجی وحشتاک.

یکی از مشکلات دیگر کمبود فضاهای آموزشی برای تازه کاران است،مخصوصا در رشته های گروهی مثل تئاتر، سینما و موسیقی است،ساده تر اگر بگویم من افراد علاقمند زیادی را می شناسم که در فرهنگسرای طوبا بندرعباس سردرگم می چرخند که یک نفر را پیدا کنند تا با آنها کار کنند که متاسفانه به دلیل نبود شناخت کافی گاهی اوقات به بیراهه می روند.

خیلی موضوعات دیگر هم هست که می شود بیان کرد و شاید خیلی از ما که در فضای مجازی فعالیت می کنیم به خوبی آنها را می دانیم،باید دید حالا هر کس به اندازه خودش چه کاری برای بهبود می تواند انجام دهد؟


بحث در کافه سوژه در مورد وبلاگ من

مرتضا نیک دوست قدیمی من یک کافه راه انداخته،اما این "کافه سوژه" در واقع یک وبلاگ که قراره در مورد مسائل فرهنگی و اجتماعی،داخلش گفتگو شکل بگیره. برای نیک و وبلاگش آرزوی تداوم و به روزی آرزومندم.

در پست جدید این وبلاگ یک نقد نوشته در مورد وبلاگ "کاپوچینو با طعم پاییز" که چون مستقیم به من ربط داره،کل مطلب را اینجا منتشر می کنم،باشد که رستگار شوم.


  • کاپوچینو با لباس کارمندی !
  • احتمالن تا بحال به دوران طلایی فکر کرده اید ، در دوره ی طلایی همه چیز در حد اعلاء مطلوب ، تاثیرگذار و رضایت بخش است ، مانند  دوره ی طلایی یک کشور ، دوره ی طلایی یک تیم ، دوره ی طلایی سینما ، دوره ی طلایی رسانه ها ، دوره ی طلایی فلان نشریه ، دوره ی طلایی بهمان شخصیت ، دوره ی طلایی تئاتر یا عکاسی و یا دوره ی طلایی یک تفکر خاص . دوران طلایی عمومن حسرت برانگیزند آنگونه که  اگر تجربه اش  کرده باشیم حسرتمان عمیق تر و دردناک تر می شود. در میان همه ی این ادوار  ، هرمزگان هم یک دوره طلایی را پشت سرگذاشته است، دوره طلایی وبلاگ ها و وب نویسان ، نسل نویسای دغدغه مند ، برآمده از تفکر حاکم دوره ی اصلاحات ، همان آزادی بیان سابق ، درست در وفور رسانه ها بود که عده ای تصمیم گرفتند از امکان سهل الوصول و رایگان بلاگ ها استفاده کرده  و عقایدشان را به اشتراک بگذارند ، هرچند که نسل طلایی وبلاگ نویسان سن و سالشان اجازه ی اظهار نظر ،تحلیل ، کند و کاو در دوران اصلاحات را نمی داد اما همان ها به اقتضای رشد فکری و سنی در دولت پس از اصلاحات تصمیم به ارائه دیگاهشان  گرفتند و به گواه اهالی رسانه و روشنفکران تاثیر غیرقابل کتمانی بر اتفاقات پیرامون خود گذاشتند و آن را به چالش کشیدند ، عمر نسل طلایی زودتر آن چیزی که فکرش را می کردیم سر آمد و همه سرآزیر دنیای آکوستیک فیسبوک شدند.
  • اما از میان وبلاگ های نسل طلایی " کاپوچینو با طعم پاییز" به مدیریت بهروز عباسی با رویکرد فرهنگی ، اجتماعی اش همچنان سرپاست ، کاپوچینو در این سالها بیش از آنکه یک تحلیل گر وقایع فرهنگی باشد یک خبررسان بوده است ، البته که در این وانفسای رسانه ای تنها منبع اخبار فرهنگی بوده است و از این حیث قابل تحسین است.اینکه کاپوچینو توانسته دوام بیاورد هم قابل تقدیر است اما عامل این استمرار چیست ؟ شاید پاسخ ها این باشد : کاپوچینو هیچگاه به سمت وقایع چالش برانگیز نرفته است ، کاپوچینو کمی تا نسبتی یک رسانه محافظه کار است ، کاپوچینو می خواهد یک مصلح باشد و کمتر خود را در مجادلات قرار دهد ،کاپوچینو اهل جریان سازی نیست ، کاپوچینو موضع ندارد ، یا اگر موضعی هست استحکام لازم را ندارد . در کنار همه ی این احتمالات میتوان کاپوچینو را اینطور تصور کرد : یک کارمند آرام  رسانه های فرهنگی که میخواهد بدون اینکه لباس یک یاغی را بپوشد آسته برود و آسته بیاید و تاثیراتش قطره چکانی باشد.
  • اما باید برای کاپوچینو و صاحبش بخاطر این پنج سال بودن ، استمرار و آگاه سازی ایستاد.