«مرحوم ملامحمد ژیانفر» از چهرههای تاثیرگذار در هنرهای آیینی و مذهبی هرمزگان است او مردادماه امسال درگذشت و پس از نزدیک به هفتاد سال نوحهخوانی و شبیهخوانی؛ هرمزگان این محرم را بدون او گذراند.
اما نوحههای او همچنان زمزمه میشوند و تا این زمزمهها و همخوانیها ادامه دارد حضور او هم حس میشود. ملامحمد را از جنبههای مختلفی میتوان نگاه کرد. جدای از اینکه نوحهسرا و نوحهخوان بوده و جدای از اینکه نقش پر رنگی در اعتلای تعزیه هرمزگان داشته؛ علاوه بر اینها او ارتباط نزدیکی با چهرههای فرهنگی هم عصر خود داشته است که به برخی از آنها در همین گفتگو اشاره میشود. اما نکتهای که شاید دور از این مقال باشد اینکه او پدر «عبدالله ژیانفر» است همان شخصی که چندی پیش نامش به خاطر نجات جان دو کودک و جان سپردن خودش در دریا بر سر زبانها افتاد. در این گفتگو عبدالله هم در کنار پدرش حضور دارد.
آقای ژیانفر شما از چه سالی در «منبر گپ»تعزیه خوانی می کنید؟
از سال 1331
متولد چه سالی هستید: 1299
و نوحهخوانی و نوحه سرایی را از کی آغار کردید؟
از سال 1324 در منبر کرتی نوحه می خواندم. بسیاری از نوحههایی که امروز میخوانند مال من است. این "سلمانی" که آخر نوحهها میگویند من ام. سه تخلص دارم سلمانی، محمد ابن علی و زیانفر.
چند نوحه هست که خود شما ساخته اید؟
حدود چهل نوحه است که نوه ام آنها را در کتابی(مرثیهی سلمانی) چاپ کرده است.
بانی منبر گپ چه کسی بوده؟
عبدالغنی حیدر آبادی
آن زمان چند منبر در بندرعباس وجود داشت؟
سر ریغ، منبر سیاهان، پشت شهر و منبر کهنه
تعزیه خوانی را از چه سالی در منبر گپ آغاز کردید؟
از سال 32
خود شما چه نسخه هایی می خواندید؟
حضرت سکینه(س)، حضرت زینب(س)، حضرت علی اکبر و امام حسین(ع) اولین نسخهای که خواندم حضرت سکینه(س) بود. تعزیه ای در روستای دزک. آن زمان صدایی داشتیم. نوجوان بودم موقع نوحه خوانی صندلی می آوردند در میان سینه زن ها و من روی صندلی میایستادم و نوحه میخواندم.
در آن سالها در بندرعباس بجز شما چه کسانی نوحه سرایی می کردند؟
نمی دانم. اغلب از نوحه های ناخدا عباس استفاده میکردند. ناخدا عباس بوشهری بوده.
اولین تعزیههای بندرعباس در چه منبرهایی برگزار شده؟
منبر برخورداری و منبر گپ
امروز استقبال از تعزیه منبر شما همچنان قابل توجه است. می خوام بدانم در سالهای دور این استقبال چگونه بوده؟
آنقدر جمعیت میآمد که برای حفظ نظم 5 پاسبان می آوردم. از همه جا برای دیدن تعزیه میآمدند.
نسخههایی که استفاده میکردید سرودهی چه کسانی بود؟
سه نفر بودند: معروف، منصف، و قضایی که نسخههای قضایی بهتر بود.
آن موقع که برق و امکانات صوتی وجود نداشت اجرای تعزیه چگونه بود آیا صدای شبیه خوانها قوی تر بود؟
بله، آن موقع مردم راحتتر بودند و مشکلات امروزی را نداشتند. من در چهار منبر میخواندم. آن موقع این ساختمانهای بلند نبود. اینجا که تعزیه میخواندیم تا آن سوی شهر صدایمان شنیده میشد.
کمی در مورد نواهایی که در تعزیه خوانی استفاده می شود صحبت کنیم به نظر میآید که هر نقش یک نوای مخصوص خود را داشته باشد. آیا اینگونه است؟
بله حتی هر نسخه نوای خاص خودش را دارد. مثلا می گویند قضایی هر جا که عروسی بوده میرفته و به نوای موسیقی آن گوش می داده و بر روی همان نواها نسخه مینوشته است.
به عنوان مثال نسخهای که شبیه خوان در نقش امام حسین(ع) میخواند چند نوا دارد؟
او باید با تمام مجلس بچرخد. اگر بقیه بتوانند خود را با او هماهنگ کنند تعزیه خوب از کار در می آید.
نوای نقش های منفی تعزیه چه ویژگی دارد؟
نوای اشقیا حالت رزمی دارد.
اما نوای انبیا هم در مواجهه با اشقیا حالت رزمی پیدا می کند.
بله به آن می گویند رجز خوانی.
انتخاب لباس ها چطور شکل گرفته است؟ آیا همان چیزی است که از قدیم بوده؟ مثلا رنگ لباس انبیا هر ساله در تعزیه شما ثابت است. شبیه خوان نقش حضرت علی اکبر سبز می پوشد و شبیه خوان نقش حضرت قاسم بنفش و ...
نه از قدیم اینگونه نبوده. این را خود ما تعیین کرده ایم.
شبیه خوان های زیادی در این منبر با شما کار کرده اند خود شما کار کدام یک را بیشتر می پسندید؟
مرحوم: منصفی و محمد کهورینژاد و شفازاده
کدام مجلس تعزیه تماشاگر بیشتری دارد؟
شب هجوم (شب نهم محرم) و روز عاشورا
شما خواندن کدام نسخه را دوست دارید؟
هر نسخه ای که خواندهام. هیچ فرقی ندارد.
علم های این منبر هم انگار برای خود روایتی دارد؟
بله میگویند وقتی میخواستهاند این 12 علم را سوار جهاز کنند و به بندر بیاورند یکی از آنها به آب میافتد. وقتی جهاز به بندر می رسد آن علم را هم می بینند که به دنبال جهاز به آنجا رسیده است. انگار کسی با دست آن را گرفته و هدایت کرده باشد. به همین خاطر ما هر سال علم ها را به ساحل می بریم و شستشو میدهیم.
یک شخصیت دیگر فرهنگی که در همین حوالی زندگی می کرده نصرک بوده، شما شناختی از او داشتید؟
بله. همسایه ما بود. زمان نوجوانی ما او پیر بود. مردم می آمدند او را می بردند تا برایشان بیت بگوید. با یک قوطی 5 کیلویی روغن و یک تکه چوب و چند سیم سازی برای خودش ساخته بود. رو به آسمان می خوابید سازش را می گذاشت روی سینه اش و با مضرابش آنرا می نواخت و بیت می گفت. بقیه هم یاد می گرفتند و تکرار می کردند. فردایش نوازنده های جفتی می رفتند و همان را در عروسی ها می زدند.
مردم می پذیرفتندنش یا او را از خود طرد می کردند؟
نه مردم سارش می کردند. توجه می کردند. نصرک ذهن درستی داشت. فی البداهه بیت می گفت.
مرحوم ارسلان عطایی هم که با موسیقی نصرک و شخص شما ارتباط داشت؟
بله اینجا شبیه قنبر می شد و نوحه می خواند.
آن زمان شغل شما و منبع درآمدتان چه بود؟
دکانی داشتم و خرما می فروختم بعد هم قهوه خانه.
ممنونم از شما برای شرکت در این گفتگو
مهدی کناری زاده بازیگر مورد علاقه من است،بازی حسی و ناب او بدجور به دل آدم می نشیند،حرکات،مکث ها و کلام متفاوتش به خوبی در نمایش عصر یخبندان نشسته بود،گفتگوی کوتاهی با او انجام دادم در یک شب گرم در پلاتو نیمه روشن "آفتاب" بندرعباس.
سلام لطفا خودتان را معرفی کنید.
مهدی کناری زاده هستم لیسانس الکترونیک دارم،هفت سال تاتر کار می کنم و تجربه اجرا با جوشعار ، بهرامی و غریب زاده رو دارم.
خب چطور به عصر یخبندان دعوت شدی؟
ما قرار بود یک کار برای جشنواره معلولین آماده کنیم و آقای غریب زاده در یک جلسه این طرح را با ما درمیان گذاشت و ما هم خوشمان آمد و شروع کردیم به تحلیل و کشف شخصیت ها.بعد به جمع بندی رسیدیم شروع به تمرین کردیم و مدتی پیش این اثر را در جشنواره شیراز به روی صحنه بردیم.
تحلیل خودت از این اثر چیست؟
این نمایش می خواهد تصویر کاملی از انسان های قدرت طلب و خودخواه را با تماشگر نشان دهد،آدم هایی که برای رسیدن به خواسته هایشان دست به هر کاری می زنند.
خواسته های شما چیست از مسئولین؟
همان طور که برای ورزش هزینه می کنند باید برای فرهنگ و هنر هم انرژی بگذارند چون ما می توانیم با هنر به سلامت روانی کشور کمک کنیم.همین تاتر در این سال ها به ما خیلی کمک کرده و باعث پویایی و شکوفایی خیلی از دوستان من شده،هنرمندان معلول در هرمزگان روز به روز در حال افزایش هستند و ما گروهای خوب موسیقی داریم که سخت تمرین می کنند و کنسرت برگزار می کنند که باید به آنها توجه کرد.
آرزوی هنری مهدی؟
آرزو دارم که مردم بیشتر تاتر رو درک کنند و با سالن ها آشتی کنند چون واقعا تاتر خوب می تواند به جامعه کمک کند.
دیشب به پلاتو آفتاب بندرعباس رفتم جایی
که رضا غریب زاده و گروهش روزهای پایانی اجرای عموم "عصر یخبندان" را پشت
سر می گذارند،گفتگوی کوتاهی انجام دادم با بازیگران این اثر که امروز یکی
از آن ها را منتشر می کنم.امشب 17 تیر آخرین شب اجرا است دوستانی که اثر را
ندیدن ساعت 8:30 خودشان را برسانند./عکس مجید جمشیدی
سلام و خسته نباشید بابت این چند شب اجرا تاتر عصر یخبندان،لطفا خودتان رو کمی معرفی کنید؟
علی مراد جعفر هستم و هشت سال دارم تاتر کار می کنم و البته معرق کاری و کار با چوب هم آموزش می دهم و بازیکن بسکتبال تیم معلولین هم هستم که الان در لیگ برتر هستیم.
تشکل آرتآفرین جنوب که راه انداختید هدفش چیست و برنامه های آینده اش؟
ما می خواهیم که هنر رو به صورت مردمی گسترش بدهیم و نگاه مردم و مسئولین رو نسبت به هنرمندان تغییر دهیم،نشان دهیم که هنر می تواند چقدر تاثیر بگذارد.
در مورد نمایش عصر یخبندان توضیح بدهید؟ که این روزها در بندرعباس در حال اجرای عموم است.
این نمایش در مورد وجدان پاک است و احترامی که برخی از انسان ها برای خود قائل نمی شوند و با سو استفاده از دیگران می خواهند پیشرفت کنند.
در مورد تجربه همکاری با رضا غریب زاده بگویید؟
رضا غریب زاده حرف ندارد من هر چه بگویم کم گفتم،خیلی ها چیزها به من یاد داد،صبوری رو به من دیکته کرد و من فهمیدم که می شود با حوصله و تمرین به هدف هام برسم.خیلی با هم دوست هستیم و همیشه از کار کردن با این هنرمند محبوب لذت می برم.
آرزوی تاتری ؟
آرزو دارم که بچه ها تاتر رو ول نکنند و ادامه بدهند چون تاتر به ما خیلی کمک کرده.
ای کسانی که وبلاگ دارید اما حوصله ندارید،فیس بوک دارد ما را قورت می دهد،تکرار می کنم،فیس بوک دارد ما را قورت می دهد. به خانه هایتان برگردید و جان دوباره ای بگیرید.مخاطب های ما در حال پراکنده شدند،بیایید به روز کنید،سال جدیدی در راه است.
به بهانه راه اندازی رشته بازیگری در دانشگاه علمی کاربردی بندرعباس،گفتگوی مفصلی داشتم با استاد مهدی عطایی دریایی،در این نشست دو ساعته مهدی عطایی از نمایش نامه،فیلم و تئاتر مورد علاقه اش صحبت کرد تا تلاش برای قانع کردن مسئولان دانشگاهی جهت تصویب رشته بازیگری،ادبیات نمایشی و تئاتر درمانی.