بهشب

یادداشت‌ها

بهشب

یادداشت‌ها

علی رحیمی عزیز،ما در سال 1389 هستیم.به خدا

 

جشنواره تاتر سوره در بندرعباس در حال اجر است،جشنواره ای که فقط برگزار می شود که بشود و هیچ هدف و اندیشه ای را دنبال نمی کند.سال هاست که در این فستیوال کارهای ضعیف برای تماشگران اجرا می شود،مخاطب هایی که اغلب آنها هم از خود شرکت کنندگان جشنواره هستند.

من مدت ها فکر می کردم که ضعف ها و سرهم بند کردن  این جور برنامه های فرهنگی به دلیل نبود تخصص در میان مدیران سابق حوزه هنری بوده است اما با توجه به ریاست دو ساله علی رضایی در این نهاد فرهنگی باز هم آثار ضعیف و سطحی و تاریخ گذشته به خورد تماشگر می دهیم.چرا؟

هدف اصلی این مطلب اما "علی رحیمی" است،شخصی که دیشب با اجرای نمایش "شب چهاردهم" باعث عصبانیت شدید من شد.علی رحیمی را به باد انتقاد می گیرم به عنوان سمبلی از یک تاتر مرده و پرت از دنیای امروز.

نا امید وارد سالن شدم،طراحی صحنه،لباس،نور پردازی و از همه بدتر باز هم صدای دهل،عود، ترانه ها و آواهای تکراری بومی را که شنیدم نا امید تر در صندلی فرو رفتم.به خودم گفتم چرا آمدم تو سالن؟چرا باید وقت بگذاری برای نمایشی که نه نویسنده اش شخصیت پردازی بلد است نه بازیگرانش تلاش می کنند،قالب های تنگ و تکراری پدران خود را بشکنند و نه کارگردانش می فهمد که کارگردانی یعنی چه؟

آقا علی رحیمی این بازیگران که عروسک شما نیستند که هر جور خواستی آنها را در صحنه دور بدهید،نکند شما هنوز در دهه شصت زندگی می کنید و من بی خبرم،شما در این نوع تاتر به دنبال چه می گردید؟ چرا خودتان تبدیل کرده اید به هنرمندان جشنواره پر کن؟چرا تا هر فراخوانی می بینید طی ده روز تمرین یک کاری سر هم می کنید و وارد جشنواره می گردید؟تا کی دلتان خوش است به به و تشویق و دوتا نیم سکه بهار آزادی؟

 کی می خواهید خودتان را بند این کلیشه ها رها کنید؟ خودتان حالتان به هم نمی خورد از این فضاهای تکراری و مصنوعی که به وجود می آورید؟تا چند سال دیگر باید همه بازیگران با بیان های غلو شده و ریختن سرکنگی های ریز و درشت تمرین بازیگری کنند؟انگیزه شما از انتخاب این متن های به عنوان نمایش نامه چیست؟

تو را خدا بیا با هم رو راست باشیم.علی جان به خدا الان سال 1389.بیا باهم بشینیم فعالیت های هنری این چند سال شما و گروهت را مرور کنیم.علی بیا یک سال کار نکن و بازیگرانت را تشویق کن به خواندن نمایش نامه و پژوهش در مورد تاتر روز.بیا به خودت قول بده بعد از یک سال یک تاتر "رئال" روی صحنه ببری، و خط بکشی دور هرچی دهل،تور،ناخدا،لنگ،جهله است.

من تند انتقاد کردم اما به خدا از روی دوستی است و برای پیشرفت ؛ روی صحبت من فقط با علی رحیمی نیست بلکه کسانی است که مدت ها به این شیوه تاتر کار می کنند.

 

نظرات 12 + ارسال نظر
لو دیریـا سه‌شنبه 19 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 11:56 ق.ظ

من امسال ترجیح دادم که جشنواره تئاتر سوره را دنبال نکنم بدلیل دایره وار حرکت کردن این جشنواره متاسفانه من نمیدانم ارزش و ماهیت تئاتر هرمزگان همین است و بس ؟! یا تماشگر همین که فقط تماشگر باشد ؟! یا بازیگرانی را که فقط به بازی گرفته اند !
متاسفانه این وسط مسئولین هم ، خودشان را به بی خیالی زده اند .
سپاس بهشب بخاطر ثبت این موضوع

خواهش می کنم.مسولین که بی خیال حرف من با خود این هنرمندان است

رهگذر سه‌شنبه 19 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 12:15 ب.ظ

خودت و دوستات هم کاراتون قوی نیست که اینطوری موضع میگیری ، اگه قرار به نقد باشه که خیلی خورده میشه از شما گرفت . اما مسئله اینجاست که درست کردن سخت تر از خراب کردنه و اینکه تو و ابراهیم پشتکوهی و ایوب رحیمی و . . . ، با تمام نواقصی که تو کاراتون هست باید باشین ، تا نسل بعدی بتونه کار کنه و البته دیگه نواقص کارای شما رو نداشته باشه . پس بیا به هم قول بدیم که دیگه کمتر کم حوصلگی کنیم . ( فکر نمی کنم منتشرش کنی اما خیالی نیست )

نه رهگذر جان اینجا تمام نظرات تایید می شود البته به غیر از توهین ها.در ضمن من اگر نقد می کنم با دلیل و پرسش است که امیدوارم این گفتگوها و تبادل ها تلنگری باشد.تو هم اگر علاقمند به نقد تاتر ما هستی فضا آزاد است.من خودم در همین وب منتشر می کنم.

ناخدا سه‌شنبه 19 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 12:24 ب.ظ


هنری که دولتی باشد نتیجه اش همین می شود ... دهه ی شصت هم شعور مخاطب محترم شمرده می شد... البته مسئولان هم چیزی بیش از این نمی خواهند . اصلن هنر و تئاتر کیلویی چند ؟! ...

ماهی بالی سه‌شنبه 19 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 01:01 ب.ظ http://mahibali.blogsky.com/

برادر بزرگوار مشکل عدم شناخت صحیح از درام و عناصر نمایشی است نه استفاده از عناصری مانند دهل،تور،ناخدا،لنگ،جهله . بهتره توی نگارش مطلبت تجدید نظر کنی و ضمنا کسی نمی تواند برای دیگری جهان بینی مشخص کند . پیشنهاد می کنم در گفتگو با این عزیزان تئاتر روز دنیا را رها کنی و به استناد شاه کار های شکسپیر به گفتگو بنشینی خلاصه این که مشکل استفاده از عناصر بومی نیست بلکه لازم است ما قبل از هر چیز بدانیم تئاتر و امکانات آن چیست

ماهی بالی عزیز همه می دانیم که استفاده نو از عناصر بومی به زیبایی آثار کمک می کند.اما این بار از عمد دست گذاشتم روی حذف این چیزها.
از بین ببر و بعد دوباره بساز اما نو.
از کدوم جهان بینی حرف میزنی؟

رهگذر سه‌شنبه 19 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 02:48 ب.ظ http://ترجیح میدم اسم وبلاگمو نگم

سلام بهروز جان مطالبت خیلی تند بود ،خیلی راحت می شد حسی رو که داشتی فهمید
منم اومد جشواره حرفی که می خوام بزنم با نمایشی که تو حیاط برگزار شد.(اسمشو یادم رفته)
بیشتر شیبه کنسرت بود تا تئاتر ! بد تر از این سوژه های تکراری اصابمو خورد می کنه!
من از اجرا ها ، اجرا ی اولی خوشم اود!اگه اشتباه نکنم کاره اقای سلمانی بود!

اجرای آقای سلمانی رو ندیدم فقط شنیدم که خیلی مجبور به سانسور شده بودند

[ بدون نام ] سه‌شنبه 19 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 03:00 ب.ظ

تو گویا کلا با دهل و دریا و تور و این عناصر بومی مشکل داری بهروز خان!

با این شکل آره که ده ساله دارم می بینم تکرار می شه

سارا سه‌شنبه 19 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 08:03 ب.ظ

مرا ببخشید اما فکر کنم اشتباهاً بجای « بهشت » نوشته اید « بهشب » .

خواهش می کنم.همان بهشب درست است.بهترین شب

من چهارشنبه 20 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 05:31 ب.ظ http://mymadhouse.blogsky.com

تو خوبی
مکبث خوبه!
................
کی هست علی حیدری؟

علی رحیمی کارگردادن تاتر.من خوبم مشکرم.

کشکنگ شنبه 23 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 01:58 ب.ظ http://keshkang.blogsky.com

هرکی هرچی دوست داره...

نوید دوشنبه 25 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 11:33 ق.ظ

واقعا درست میگی بهشب من توی جشنواره های سال های گذشته اینو دیدم که نمایشهای بی محتوی و تاریخ گذشته با کارگردانی ضعیف و ... رو خواستن با دو تا دهل و تو ماهیگیری و لنگ و موسیقی رنگ کنن ۴ نفر هم که نه تئاتر دیدن و میفهمن تشویقشون می کنن و بهشون جایزه میدن بعد هم خوشحالا که به قول خودشون فولکلور هرمزگان رو خواستن زنده نگه دارن... باید تئاتر خوب اجرا بشه واسه مخاطب تشنه به خدا از تشنگی هلاک شدیم

محمدرضا اقدسی دوشنبه 25 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 03:17 ب.ظ http://morook.blogsky.com

نظرم رو درباره ی این پستت تو بلاگم نوشتم

حالا سه‌شنبه 26 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 06:42 ب.ظ

خوب وقتی یه نفر داداشش فوت میکنه میشه کارگردان و سرپرست یه گروه همینه دیگه وقتی مطالعه نمی کنن وقتی بهشون میگی متن انتخابی ایت ضعیفه میگه من همینم چه توقعی دارید وقتی بینش کافی برای انتخاب و تحلیل متن ندارن وقتی تو نقد کارش انتقاد می کنی به جای دلیل توجیه میکنه و میندازه گردن خواجویی و بقیه....شما میخواین کار قوی ببینید البته این حرفتون رو قبول ندارم که بچه های میناب به خاطر موسیقی میرن جشنواره های مختلف میناب بازیگرا و کارگردان های قوی داره خوب موسیقی هم جز ابزاری برای انتقال فرهنگ به نظر من این نوع بکر موسقی هرمزگان رو باید به رخ کشید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد