ما کسلیم
من و همکارم کسلیم
او دستش را در هوا میچرخاند من تایپ میکنم
او اولتر کسل بود و من بعدتر یادم اومد که کسلم
کسالت بد است
کسالت بدتر است
کسالت یه چیزی تو مایه های شلالته
شلالت حسی است شبیه خستگی و شلی
ته کفش من خراب شده و باید یه جفت کفش بخرم
و چند تا تک پوش
و شلواری که باید دوخت
واو منگ است و گنجشک ها در سرش مست کرده اند
۲۴۳
۲۴۳ خوابیده
مطمئنی حالت خوبه ؟
قرصی ؟آبی ؟آمپولی؟شرابی؟چمکی؟تئاتری چیزی نمی خوای ؟؟؟؟
باز هم
خوش به حال من