بهشب

یادداشت‌ها

بهشب

یادداشت‌ها

چرا شعر پست مدرن ؟


بهشب عباسی



چه بگویم...

حرف نزنم سر توی پاکت زغال لیمو؟ 

در حین باز کردن پاکت سیگار؟ 

در فیلمی مستند به ذبح کردن شتر نگاه می‌کردم 

نمی‌شود به شتر گفت این همه خون موقع نحر چرا؟


بخشی از شعر سعید آرمات.


در همه این سال ها که شعر پست مدرن رو دنبال می کنم،همیشه در گفتگوهایم،با افرادی بر خورده ام که این نوع شعر را به عنوان شعر قبول نداشته اند و گاهی حتی با خواندن بخشی از آن با لحنی ناجور،اثر را به تمسخر گرفته اند.

برای من اما وضعیت کاملن برعکس بوده،کشف و کنجکاوی موقع خواندن آثار با این شکل پراکنده گی و روان پریشی در فرم،نه تنها لذت بخش بلکه تفکر برانگیز است.

احساس می کنم در وضعیتی به سر می برم که باید از طریق کلمات متلاشی شده در صفحه به رازی دست بیایم،موقعیتی بین "من"و"شعر" و دنیای سومی که از درآمیختن این دو بوجود می آید.

در فلسفه "دریدا"می خوانیم که"خواندن متن شرکت کردن در این بازی تفسیری و تولید معنا بدین وسیله است.خواندن نه کشف معنا بلکه تولید معنا است"

از این رو خواندن آثار پست مدرن برای من به عنوان مخاطبی که آثار جدید را دنبال می کند در اولویت قرار دارد.

به شعری که در اول همین مطلب نوشته شده توجه کنید،شاعر با جهانی پر از تردید و علامت سوال اثر را آغاز می کند،یعنی دقیقن نقطه مقابل وضعیت کلاسیک که هنرمند خودش را در وضعیتی خداگونه می دید.

هنرمند عصر جدید در زمین زندگی می کند و از توهم به دور است او می اندیشد،تردید دارد،سوال می پرسد،اعتراض می کند و در آثارش جهانی را ترسیم می کند که واقعیت موجود است.جهانی پر از اضطراب،خشونت،طنز و پوچی.

این مطلب کوتاه را با قسمتی دیگر از اندیشه های دریدا به پایان می رسانم.

"شیوه سنتی خواندن،تلاشی است برای قرار دادن هر متن در چارچوب معناهای از پیش موجود.در چنین خواندنی تحولی در تفکر رخ نمی دهد.معنا و حقیقت در گذشته موجودند و نهایت کاری که می توانیم انجام دهیم کشف درست این معنای سابق است.


*نقل ها از کتاب دریدا و فلسفه نوشته مهدی پارسا.


چرا فرش خاکی هرمز "لند آرت" نیست؟


بهشب عباسی


فرش خاکی اثری  که از اواسط دهه هشتاد توسط تعدادی از هنرمندان هنرهای تجسمی هرمزگان در جزیره هرمز خلق شده و برای چندین سال متوالی ادامه پیدا کرد،این اثر که موافقان و مخالفان بسیاری داشت،ریشه در کارگاه هنر محیطی دارد که "احمد نادعلیان" به دعوت انجمن در  دی ماه سال 1385 برگزار می کند.در این باره که چرا و چگونه فرش خاکی و آثاری از این دست که در هرمز تولید می شوند،تبدیل به "کالا" شده اند،در مطلبی جداگانه خواهم پرداخت.این مطلب کوتاه اما عکس العملی است به گفته احمد کارگران هنرمند ساکن هرمزگان که فرش خاکی را زیر مجموعه لند آرت تعریف کرده است.

در تعریف لند آرت آمده:

لند آرت یا هنر زمینی جنبشی است که هنرمندان این سبک(که اکثرا آمریکایی بودند) برای تولید اثر هنری از مصالح طبیعی و ارگانیک و آلی مانند چوب و سنگ و برگ و فلز و... استفاده کرده و اغلب اثر هنری را در فضای بکر و به دور از تمدن و تکنولوژی اجرا می کردند.

وقتی آثار هنرمندان مطرح هنر مفهومی  لند آرت  رو مشاهده و مطالعه می کنیم متوجه می شویم که اکثر این آثار وضعیت اعتراضی دارند."لند آرت تظاهرات اعتراض آمیزی علیه استثمار انسان و منابع طبیعی" یا " لند آرت به منزله قیامی در برابر هنر کالایی و تبلیغاتی صرف و زیباشناسی مصنوعی و بزکوار اواخر دهه 1960" یا "لند آرت در نقد زندگی تجملاتی و جامعه صنعتی است"

توجه به طبیعت یکی از شاخصه های اصلی لند آرت است،اما در فرش خاکی هرمز ما با تخریب محیط زیست مواجه ایم،بیشتر اوقات لند آرت در دل طبیعت خلق می شود و توسط عکس و فیلم با مخاطب در میان گذاشته می شود اما فرش خاکی در یک روز 3 هزار نفر با کمترین آموزش در خصوص "نحوه رفتار در طبیعت بکر"به جزیره دعوت می کرد.در لند آرت هنرمند به سیاستمدار  و تصمیم گیر ؛معترض است در فرش خاکی دولتمردان و مسولین برای بازدید از اثر دعوت می شوند.در لند  آرت اثر یک بار خلق می شود اما فرش خاکی هرمز چندین سال پهن شد و ..

پزوهشگری به نام " آ محمدیان" در مقاله موجود در سایت "سازمان زیبا سازی شهر تهران"در خصوص تعریف هنر محیطی و تفاوتش با هنر زمین،نتیجه می گیرد:دلایل زیادی باعث بروز هنر زمین شده اند.از جمله نارضایتی از فرم های خسته کننده هنر مینیمال، مخالفت با شی‌شدگی آثار هنری در موزه‌ها و گالری‌ها، پیوند هنرمند با طبیعت،رشد صنعت و زوال طبیعت و صدمه به محیط زیست.


"هنر کم خاصیت در بندرعباس"


بهشب عباسی


هنرهای تجسمی در یک قرن اخیر به قدری پوست اندازی کرده است که برای نام بردن از گونه های زیر مجموعه ش باید به کتاب های  مختلف رجوع کرد،از چیدمان گرفته تا هنر زمینی از هنر ویدیو تا هنر اتفاقی ،در واقع هنرهای تجسمی در این سال ها پیشرو،متفکر و انتقادی بوده است.بندرعباس هم به عنوان شهری رو به رشد(نه لزومن مثبت)در سال های اخیر شاهد اجراهایی جسته گریخته در فضاهای هنرهای تجسمی و گونه های اشاره شده بوده است ،که بیشتر این آثار وضعیت سرگرم کننده و کم خاصیتی را دنبال می کنند.

برای نمونه فرش خاکی هرمز که توسط خالقین اثر "لند آرت" نامیده می شود (البته زیرمجموعه لند آرت قرار نمی گیرد که در مطلبی جداگانه به آن خواهم پرداخت.) یا چیدمان شمع که چند سال در جزیره هرمز توسط هنرمندان انجمن هنرهای تجسمی برپا شد و نمونه آخر چیدمان"قبله دعا"که این روزها در گالری مرداد برپا بود کاری از احسان میرحسینی.

پرسشی که این مطلب کوتاه می خواهد مطرح کند این است،چرا هنر جدید وقتی به بندرعباس وارد می شود وضعیتی "کم خاصیت" یا در مواردی " خنثی" را در خود تعریف می کند؟در حالی که رزومه و تحصیلات هنرمندان فعال این رشته در بندرعباس نشان می دهد که ما با افراد کم دانشی روبرو نیستیم.

آیا همین که یک آیین که به گذشتگان ما مرتبط است را در یک بستر نو  به نام "اینستالیشن" قرار دهیم ،وضعیت پست مدرنی را تعریف می کنیم؟

اثر "قبله دعا" اگر چه دغدغه خشکسالی دارد اما ایده در سطح مانده است و جسارت لازم را به عنوان یک اینستالیشن با رویکرد انتقادی  در خود ندارد،این نوع برخورد با هنر جدید فقط جالب و تا حدودی جذاب است که بعد از مدتی بدون تاثیرگذاری خاصی  از یاد می رود.

 در پایان بیاید یک نمونه تاثیرگذار از چیدمان را با هم مرور کنیم.

آی وی وی هنرمند اهل چین سال گذشته چیدمان "جلیقه های پناهجویان" را در برلین به نمایش گذاشت،سازمان بین المللی مهاجرت می گوید در سال 2016 بیش از 400 پناهچو در مسیر ترکیه به یونان جان خود را از دست داده اند و این هنرمند برای خلق این اثر انتقادی و تاثیرگذار از 14 هزار جلیقه نجات رها شده در جزیزه "لزبوس" یونان استفاده کرده است.

چگونه از دیدن تاتر لذت ببریم؟


نوشته:بهشب عباسی


بهترین راهنما بی شک شروع رمان "اگر شبی از شب های زمستان مسافری" نوشته ایتالو کالوینو نویسنده ایتالیایی است،او در آغاز این کتاب می گوید"«تو داری شروع به خواندن داستانِ جدید ایتالو کالوینو، اگر شبی از شب‌های زمستان مسافری، می‌کنی. آرام بگیر! حواست را جمع کن. تمام افکار دیگر را از سر دور کن. بگذار دنیایی که تو را احاطه کرده است در پس ابر نهان شود. از آن سو مثل همیشه تلویزیون روشن است، پس بهتر است در را ببندی. فورا به همه بگو:  نه، نمی خواهم تلویزیون تماشا کنم! اگر صدایت را نمی شنوند، بلندتر بگو.»


کالوینو این رمان را در سال 1979 نوشته است شاید اگر او در این سال ها زیست می کرد به جای اشاره به تلویزیون،می گفت: "پس بهتر است موبایل ت را خاموش کنی و.."این روزها در گالری ها،سالن ها  تاتر  و کنسرت ها روشنایی صفحه های گوشی های بسیار تو ذوق می زند،وقتی برای دیدن یک اثر هنری می رویم بهتر است از همه حواس خود برای لذت بردن از هنر استفاده کنیم،پس گوشی ها رو یا در حالت بی صدا یا کامل خاموش کنیم.


مورد بعدی و بسیار مهم،شناخت در مورد اثری است که قرار است به تماشایش بنشینید،برای مثال آیا شما قرار است یک نمایش کمدی ببینید؟یا تراژدی؟شما قرار است اثری از شکسپیر کلاسیک را ببینید یا بکت جهان امروز؟وقتی که با دیدن پوستر یا تیزر کنجکاو شدید به دیدن یک تاتر بروید.قبل از آن در مورد نویسنده و کارگردان آن کمی تحقیق کنید.این جور با شناخت بیشتری اثر را تماشا می کنی و بی شک لذت بیشتری می برید.


مورد سوم،زمان شناسی است،خیلی مواقع دیده شده که اثری بیست دقیقه از آغازش گذشته،اما برخی از تماشاگرها تازه وارد سالن یا پلاتو می شوند،این برخورد از دو جهت آسیب زا است،اول اینکه تمرکز بازیگران را بهم می زنند و دوم،خود مخاطبی که دیر وارد می شود در جریان فضای اثر قرار نمی گیرد و آن طور که باید و شاید از هنر نمایش لذت نمی برد.