برای من تاسف نخورید
چون لیاقت زندگی کردن را دارم و راضی ام
ناراحت آدم هایی باشید که به خودشان می پیچند و
از همه چیز شاکی اند
آن ها که روش زندگی شان را مثل مبلمان خانه
دائم عوض می کنند
همینطور دوستان و رفتارشان را
پریشانی شان دائمی است
و به همه کس سرایتش می دهند...
از آن ها دوری کنید
یکی از کلمات کلیدی آن ها عشق است
از آنان که ادعا دارند
هر آن چه می کنند دستور خداست هم بپرهیزید
چرا که نتوانسته اند آن طور که می خواهند زندگی کنند
برای من تاسف نخورید
چون تنهایم
و در سخت ترین لحظات شوخ طبعی همراهم بوده است
"چارلز بوکفسکی"
پزشک نازنین نمایشنامهای است از نیل سایمون نویسنده مطرح آمریکایی که نگاهی طنز به زندگی و آثار آنتوان چخوف نمایشنامه نویس بزرگ روسی دارد.
این نمایش به کارگردانی و تهیهکنندگی بهشب عباسی در اواخر خردادماه در پلاتو آفتاب بندرعباس برای اجرای عموم نمایش داده خواهد شد.
در این نمایش تمامی بازیگران از هنرجویان پلاتو تیتووک سال ۹۳ هستند و طراحی لباس و صحنه بر عهده سیما داوران است.
بنا به گفتهی کارگردان این نمایش، با توجه به اینکه یک نمایشنامه کمدی میتواند موجب آشتی دادن مخاطبان با سالن تاتر شود، قرار است پزشک نازنین یک نمایش کاملا سرگرمکننده و جذاب را برای عموم تماشاگران باشد.
«نیل سایمون» بهترین کمدینویس زنده آمریکایی است که کمدیهایش آینه تمام نمای جامعه نوپای آمریکاست که با پاک کردن بزکها و رنگ و لعاب از جامعه امروز آمریکا و با ورود به روابط انسانی و خانوادگی این جامعه، تماشاگران خود را در موقعیتهای کمیک اما شگفتآور قرار میدهد.
او یکی از سرشناسترین نمایشنامهنویسان جهان و نیز تاریخ برادوی است. باوجود شهرت سایمون بهعنوان یک نمایشنامهنویس کمدی، در برخی از نمایشنامههایش، بهویژه «سهگانه اوژن» و «پسران آفتاب» به تجارب آمریکاییان یهودیتبار در قرن بیستم پرداخته است. سایمون در سال ۱۹۹۱، جایزه پولیتزر را برای نمایشنامه «گمشده در یانکر» دریافت کرد.
جزیره رویایی کیش
وقتی سرپرست گروه گفت جشنواره منطقهای دانشجویان در کیش برگزار میشود همه اعضای گروه برایشان سئوال بود که چرا کیش؟!
اغلب میگفتند: اگر چه جزیرهی کیش جزیرهای رویاییست! اما زیر ساخت مناسبی جهت برگزاری جشنواره تئاتر ندارد...
خوشبینان گروه میگفتند مگر می شود؛ کیش با این همه برو و بیا سالن مناسب تئاتر ندارد؟!
گذشت تا اینکه روز اعزام به جشنواره فرا رسید، همه اعضا با برق امیدی که در چشمانشان بود به روی خاک جزیره فرود آمدند...
محوطه فضای اسکان گروه های نمایشی
وقتی مینیبوس جشنواره در فرودگاه انتظار گروهها را میکشید همه فکر میکردند چه استقبال با شکوهی در انتظار آنهاست، هیچکس فکرش را هم نمیکرد که کمپ کارگران ساختمانی جهت اسکان و تالار بزرگ کیش جهت اجرای نمایش در انتظار آنهاست...
جلسه دبیر جشنواره با سرپرستان گروههای شرکت کننده در رستوارن محل اسکان
ما حدود ساعت 18 به کیش رسیدیم. وقتی مینیبوس جشنواره ما به محل اسکان جشنواره برد همه متحیر شدیم و همدیگر را نگاه کردیم، سالن غذا خوری، سرویسهای بهداشتی، محوطه و ...هیچکدام نزدیک به چیزی که هنرمندان تصور میکردند نبود...
پذیرایی از گروههای شرکت کننده
در دور افتادهترین نقاط جزیره رویایی کیش یک کمپ کارگری بود که جهت تاسیس مجتمعهای بزرگ تجاری احداث شده بود. محوطه باز خاکی و سیمانی با کانکسهای آمادهی زوار در رفته؛ بدون هیچ حصار و دیواری برای امنیت!
گروههای حدود 200 نفر، که نیمی از آن ها بانوان بودند.
سالن محل اجرا / تالار شهر کیش
لیست هنرمندان ساکن در اتاق های کمپ
منبع:وبلاگ جغد بندری
رمان خانواده جمعه نوشته موسا بندری شاعر و نویسندهی هرمزگانی توسط نشر نیماژ وارد بازار کتاب کشور شد.
این رمان سرگذشت خانوادهای قدیمی در محله گورفرنگ بندرعباس را روایت میکند که برای ارث باقیمانده از پدر با هم اختلاف پیداکردهاند و همه آنها در حال نگارش نامه برای قاضی پرونده هستند. که از دل این تکگوییها ما هم با دنیای شخصیتها آشنا میشویم هم روایتها و داستانهای نابی از بندرعباس صدسال اخیر را مطالعه میکنیم.
در پشت جلد کتاب آمده است: اصولا دنیای دیگری با شکل و شمایل دیگری از بندر امروز میبینیم که شاید در ذهن و ضمیر پدران و مادران ما هم خطور نمیکرد. محلهها، منطقهها، جاها بهکلی تغییر کرده است. باید هم اینطور باشد.
آدم همیشه در تغییر است و خانهاش هم. چیزی جدید و تازه و عجیب نیست. جای نگرانی و اندوه هم نیست. شاید دنیای اجداد ما هم با دنیای پدران و مادران ما فرق میکرده است.
این کتاب در ۶۷ صفحه و ۱۱۰۰ نسخه منتشر شده است. علاقهمندان به ادبیات در بندرعباس میتوانند از کتابفروشی امامخمینی واقع در خیابان برق جنب اداره آموزشوپرورش ناحیه دو بندرعباس تهیه کنند.
موسا بندری شاعر و نویسندهی تاثیرگذار هرمزگانی است که سال ۱۳۳۵ در بندرعباس متولد شده است. از او تا کنون چندین کتاب منتشر شده که به شرح زیر است:
شاید تو را دوباره بیابد
در طرحی از بخار دهانت
در سردی زمستان
یا عطری از کنار بناگوشت
در آخر بهار
یا از دهان بطری
غافلگیر ظاهر شود
هنگام جرعه ای که بریزی به جام
در بین پک زدن به سیگاری
آهسته پشت صندلی ات
مثل نسیم سر بکشد
و زمزمه کند : سلام ، گل من ..
{ محمدعلی سپانلو }