بهشب

یادداشت‌ها

بهشب

یادداشت‌ها

نگاهی به نمایش نامه بلندترین جای دنیا

26 مهر 1390 مکان سالن تئاتر شهرستان رودان،عصر است و همه منتظر آماده شدن گروه تئاتر تئاتریکال هستند،کارگردان گروه معتقد است که افراد پایین 13 سال نباید از نمایش "بلندترین جای دنیا" دیدن کنند،نمایش با کمی تاخیر شروع شد،مشکلی در سیستم صدا بوجود آمده،کارگردان به روی سن می آید و از همه معذرت خواهی می کند.دقایقی بعد آخرین ساخته گروه تئاتر تئاتریکال به نمایش گذاشته می شود.اجرا این اثر به قدری مرا شگفت زده کرده است که تصمیم دارد جداگانه نظر خودم را در خصوص بخش های مختلف این تئاتر بنویسم.

نمایش نامه:

سید ذبیح موسوی نویسنده این اثر با خلق شخصیت های نمادین و استفاده از تک جمله های تاثیرگذار،شکل جدیدی از شخصیت پردازی را برای بازیگران به وجود آورده است،طوری که بازیگر در واقع یک نقش را بازی نمی کرد،بلکه هر شخص نمادی از جامعه بود که در واقع کار بازیگری را بسیار سخت می کرد،مثلا پیرمرد که در تک جمله های شاهکارش نوید بهار را می داد،نماد مردم بود.دو مرد و زن در یک طرف درگیری بودند و زن و مرد دیگری در طرف دیگر،دعواهایی که از روز اول آفرینش بوده است و هنوز هم ادامه دارد و در تمامی جوامع دیده می شود.

نویسنده به خوبی درگیرها را بدون قضاوت به تصویر کشیده بود و مخاطب از آغاز تا پایان به دنیال داستان کلاسیک خاصی نمی گشت،بلکه فقط شاهد کشتار مردمانی بود که به وسیله دست های پشت پرده به جان هم افتاده بودند.نمایش نامه به قدری جهانی است که می توان را در هر جامعه متصور شد و همین دلیل باعث می شود که برداشت های ذهنی متفاوتی از اثر به وجود بیاید،که به نظر من نشان دهنده پویایی اثر است.

این اثر پایان تلخ اما تاثیرگذاری دارد،پیرمرد داستان توسط کسانی کشته می شود که انتظارش را نداشت.در خصوص این نمایش نامه سعی می کنم مصاحبه مفصلی با نویسنده داشته باشم..

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد