ایلنا: در اسفند ماه 1355 در محلهی کوچهی فرهنگ بندرعباس به دنیا آمد. در
سیزده سالگی، با دنیای شعر و تئاتر آشنا شد. اولین بار با بچههای مدرسه
شهید سایانی، نمایشی برای جشنواره دانشآموزی اجرا کردند؛ "باران سنگ" که
برای آن جایزهی بازیگری گرفت. اساتیدش کتابها و بزرگان تئاتر بودند. به
حوزهی هنری رفت. "زیر چکمههای طلاق" را همانجا نوشت. در حوزه نمیتوانست
کار سفارشی بسازد، گوشه نشینی، میل نوشتن را در او زیادتر کرد.
ابراهیم پشت کوهی، نمایشنامهنویس برگزیدهی کشور به انتخاب کانون
نمایشنامهنویسان ایران در سال 79 است ضمن اینکه مدرک درجهی دو هنری(معادل
لیسانس) را در کارنامه دارد.
با دوستانش؛ داوود، محمد و حمید، گروهی راه انداختند. نامش شد؛ تی
تووک. پرندهای رنگارنگ که اگر روی خانهای بنشیند، در آن منطقه باران
میبارد! زیر یک چراغ قرمز پایه و اساس اولین نمایش خیابانی هرمزگان با
نام«چراغ قرمز» را ریختند.
پس از آن، تی تووک، نمایشهای دیگری هم کار کرد؛ "لنجهای بیبادبان"،
"مرد لور"، "وقتی ما برمیگردیم دو پای آویزان مانده است"، "عالی و فاطی"،
"معشوقهی من خواب است"، "رنگ زدن آن خانهی فراموش شده"، "دیوان نان"،
"چگونه یک کولی کر مرغ دریایی را روی آب خورد"، "تاریخ سرکوب" که در سال
1383 به جشنواره تئاتر فجر راه یافت اما بنا به دلایلی نامعلوم، از حضور آن
جلوگیری شد و "اعداد در بیابان".
در میان کارهای بیشماری که امسال متقاضی حضور در جشنوارهی آوینیون
بودند، کار بچههای هرمزگان انتخاب شد. خودش میگوید شاید به این دلیل بوده
که کار، تعریف تازهای است از مکبث و قابلیت جهانی شدن داشته.
میشود علت را هم سختکوشی مشتی جوان شهرستانی دانست که نشان دادند
میشود کارگری و ماهیگیری کرد، خون دل خورد و تئاتر را سرپا نگه داشت. که
میشود فرهنگ بومی هرمزگان و بندرعباس را تا فرانسه برد.
بلیط پرواز آماده بود و درست دو روز پیش از پرواز، تنها ویزای او آماده
شد. بقیهی گروه نه! او هم نرفت. رفتن آنها مصادف بود با تعویض مدیرکل
استان هرمزگان و شاید ضعف سرپرست از عواملی بود که مانع رفتن آنها شد. سوای
دلایل عدم صدور ویزا ازسوی وزارت فرانسه، مرکز هنرهای نمایشی هم برای رفع
مشکل ویزاها هیچ اقدامی نکرد.
"تنها سگ اولی میداند چرا پارس میکند"، برگزیدهی بیست و نهمین
جشنوارهی بینالمللی تئاتر فجر، که با استقبال تماشاچیان در اجرای عمومی
مواجه شد، چهرهی متفاوتی بود از تئاتر ایران که از رسیدن به فستیوال
آوینیون جا ماند.
اما حمید شاهآبادی به همراه گروهی به آوینیون رفتند و به تماشای
نمایشهایی نشستند که هیچ کدام از ایران نبود! و سالنی که برای تی تووک
اختصاص داده بودند خالی ماند! سالنی که قرار بود چهارده روز میزبان بچههای
هرمزگان باشد.
نویسنده و کارگردان هرمزگانی، مشکل افراط و تفریط را نه تنها در هنر که
دامنگیرهمهی زمینههای زندگی اجتماعی میداند؛ "یا تمام پیشکسوتها را
کنار میگذاریم یا تمام جوانها را. در گروهی که برای تماشای تئاتر به
آوینیون رفتند میتوانست ترکیبی از جوانان هم جای بگیرد. جوانانی که باید
تجربه بیندوزند، با کارهای جهانی آشنا شوند و نیاز به تشویق دارند."
ازنظر او؛ صحبتهای حمید شاه آبادی در اسفند ماه سال گذشته بسیار خوش
بینانه بود. اما وعدههایی که مبتنی بر اختصاص سالن برای هر گروه و اختصاص
بودجه برای آنها بود، به 500 هزار تومان پول نقد که در اردیبهشت ماه به
برخی گروهها تعلق گرفت، ختم شد.
در گروههای تئاتر بندرعباس شاید تنها کسی که کارمند نیست او باشد!
میگوید؛ چگونه انتظار تئاتر حرفهای دارید زمانی که افراد یک گروه مجبورند
برای درآمدشان کارهای غیرمرتبط کنند. ماهیگیری و کارگری کنند و با تنی
خسته و کوفته به تمرین تئاتر بیایند؟
نتیجهی دوندگیهای او و گروهش در هرمزگان، مکانی بود برای اجرای تئاتر
که ازسوی شهرداری به آنها اختصاص دادند اما پشت کوهی از سنگاندازی ارشاد
میگوید و اینکه امکانات لازم را برای ساخت و تجهیز این سالن را در
اختیارشان قرار نمیدهد. ضمن اینکه به این نکته اشاره میکند که مرکز
هنرهای نمایشی هم در جریان است و هیچ اقدامی در این زمینه انجام نمیدهد!
حالا تمرینات آنها در یک سوله انجام میگیرد.
بچههای شهرستان مشکلات تئاتررا بیشتر لمس میکنند که مشکلات آنجا
بیشتر است و او یکی از مشکلات عمدهی تئاتر کشور را ناامیدی و ریزش 80 درصد
جوانانی میداند که در دههی بیست زندگی خود به عرصهی تئاتر کشور راه
یافتهاند اما خواستههایشان از قبیل ثروت، شهرت و محبوبیت تامین نمیشود.
چه کسی باید این اعداد و ارقام را برعکس کند؟ از مشکلات اقتصادی هنرمندان
تئاتر میگوید و اینکه نیاز مالی به حدی است که خیلی از قدیمیترها هم عطای
تئاتر را به لقای آن بخشیدهاند.
اما مشکلات مانعی نیست برای جوان شهرستانی؛ "بردن تئاتر به همهی نقاط
ایران، پروژهای سنگین و بسیار تاثیرگذار در تئاتر ازایران است." تی تووک
میخواهد یک تور تشکیل دهد و در تمام نقاط ایران اجرا داشته باشد. هرچند
تاکنون هیچ تهیهکنندهای به لحاظ مالی مسئولیت این کار را برعهده نگرفته
است.
"کم ، زیادن."
این جمله رو اقای پشتکوهی بهم گفت...به من و دوستانم...هیچ گاه فراموش نمیکنم..و واقعا هم راست گفتند... .
به امید موفقیت روز افزونشون.
انگار زنده گی نامه همه ما تئاتریهاست فقط شیوه ها و اتفاقات نوع ظاهری هر یک از ما گاهی متفاوته گاهی خیلی بهم شبیه. یاد خودم افتادم
سلام
سلام حاج آقا خدا قوت
چرا جرات نکردی نظرمو باز کنید.میگم ظرفیت ندارین.